اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
لاسه و ماجا تابوتی را پیدا میکنند که به مدت 250 سال در یک کلیسا مخفی بوده است و سه فرزند بلافاصله ادعای ارث خود را دارند. با این حال، زمانی که تابوت به طور ناگهانی دزدیده می شود، قضیه پیچیده می شود...
داستان در یک شرکت تئاتر مسافرتی در سوئد در جریان است درگیریهای بسیار زیادی میان بازیگران و شخصیت اصلی زن به وجود میآید و این درگیریها افزایش پیدا میکند...
هلگا بریدر دختری جوان است. به یورگن محبوبش می گوید که او به عنوان یک زن جوان مدرن دارای استعداد بالایی است و می تواند هر کاری دوست دارد انجام دهد. یورگن شرط می بندد که نمی تواند به عنوان ...
یک زن جوان به نام ایدا بدون هیچ ردی ناپدید میشود. نامزد او، ساندر، به طور داوطلبانه خود را تسلیم میکند تا توسط پدر و برادر ایدا مورد بازجویی قرار گیرد، اما همه حقیقت را بازگو نمیکند.
گروهی متشکل از چهار پلیس به خاطر گشت و گذار در خیابان های استکهلم با ون خود به دنبال مست ها یا مجرمانی می گردند که بتوانند با باتوم خود آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهند...
در یکی از خیابان های باریک شهر قدیمی استکهلم، هتل سیتی واقع شده است. در آن شخصیت های مرموزی مانند "گریون" ، "بلومن" و دیگران زندگی می کنند. بازرس پلیسی به نام "گورانسون" در حال تعقیب سارق جواهراتی به نام، "الماس دزد" است...
یک اقتباس جدید زیبا و جسورانه از نمایشنامه کلاسیک استریندبرگ نبرد جنسیتها که در یک شب نیمه تابستان در یک عمارت روستایی در اروپای دهه 1920 اتفاق میافتد...
هنریک، کشیش بسیار محبوب، به جهنم اعتقادی ندارد. با دریافت خبر مرگ پدرش، سفری را آغاز می کند که او را در میان رازهای وحشتناک، خاطرات تحریف شده دوران کودکی می برد و پایه و اساس اعتقادش را متزلزل می کند...
این سه بازیگر ظاهراً برای ادای احترام به مای زترلینگ گرد هم آمدهاند، اما در عین حال خاطرات حرفهای خود و چهرههای برجسته، از جمله اینگمار برگمن، را که با آنها کار کردهاند، مرور می کنند ...
..
یوهان فالک بیش از یک سال است که از زمانی که از پلیس استعفا داده، کار نکرده است. او بیشتر از همه میخواهد به حومه شهر نقل مکان کند، اما سرنوشت چیز دیگری در نظر دارد...