در شهر نیویورک، در طی یک جلسه در آپارتمان ، مری وودهاوس دید آسیب زا از کشیشی به نام پدر توماس را تجربه می کند که خود را در گورستان روستایی به نام دانویچ حلق آویز می کند...
ماری، زنی که با مردی مجرم به نام نونزیو در ارتباط است، با پیدا کردن عشقی جدید در کنار جولیو، به زندگی خود قوت میبخشد. این تصمیم او با مخالفت دوستش روبرو میشود و در نهایت، خشم نونزیو را در پی دارد.
کارلو که شیفته پیتر جوان و بلندپرواز شده، او را به همسرش، جیادا، معرفی میکند. واکنش جیادا به این آشنایی غیرمنتظره است؛ او به شدت تلاش میکند تا پیتر را از زندگی خود دور کند، چرا که میترسد پیتر رازی ناگفتنی از گذشتهاش را برملا سازد.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 43 جایزه و نامزد دریافت 37 جایزه دیگر.
هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد...
ایتالیاییها برای کار در معادن زغالسنگ به هلند مهاجرت میکنند. پس از اولین حادثه در محل کار، دو دوست برای آینده خود برنامههای متفاوتی میریزند: یکی پولش را برای تعطیلات آخر هفته خرج میکند؛ دیگری تصمیم میگیرد بهزودی به ایتالیا بازگردد.
تیم برت (دیوید همینگز)، یک معتاد به مواد مخدرِ ترک کرده، با خالهاش در ایتالیا در حال تعطیلات است. وقتی خالهاش به قتل میرسد، او تلاش میکند تا تحقیق کند. به زودی، تمام زندگی او از کنترل خارج میشود.
خانواده لوسیتا او را مجبور میکنند که برای جدا کردنش از استبان، وارد صومعه شود. در حالی که آن دو برای فرار پنهانی نقشهریزی میکنند، استبان با اتهام ارتداد روبرو شده و برای پنهان شدن به همان صومعه میرود. در آنجا، او رازهای پلید راهبه بزرگ (رئیس صومعه) را کشف میکند. آیا میتواند لوسیتا را قبل از اینکه بازپرس مذهبی همه آنها را محکوم کند، نجات دهد؟
دو جوان ۲۵ ساله که اتفاقی با هم آشنا میشوند، دیوانهوار عاشق یکدیگر میشوند، اما به دلیل یک اتفاق غیرمنتظره از هم جدا میشوند. برای سی سال آینده، آنها به امید یافتن دوباره یکدیگر تلاش میکنند...
یک نویسنده به خاطر یک اقدام دیوانهوار و غیرمنتظره به زندان میافتد، جایی که با چند زندانی جوان آشنا میشود. پس از آزادی، این نویسنده و زنان دیگر دوستیشان را حفظ میکنند، پیوندی اصیل که هیچکس دیگری قادر به درکش نخواهد بود.
فردی میخواهد در تجارت قاچاق سیگار دو برادر به شهر ناپل ایتالیا دخالت کند و جای آنها را بگیرد. پس از آن، پلیس از ماجرا مطلع میشود، اصطبل «میکی» آتش میگیرد و سپس زنجیرهای از قتلها و درگیریها آغاز میشود. «لوکا» نیز در برابر این اتفاقات دست به عمل میزند.
سه نوازنده به روستایی مکزیکی که توسط ال سوپرمو نابود شده است میرسند و از تنها بازمانده، از گنج گمشده مونتزوما که در یک معبد آزتک پنهان شده است، باخبر میشوند. سپس پکاس از راه میرسد و جستجو آغاز میشود.