نبرد نهایی علیه موزان کیبوتسوجی آغاز شده است. سپاه شیطان کش، از جمله تانجیرو، نزوکو و هاشیرا، به قلعه بینهایت کشانده شدهاند و در آنجا باید با شیاطین رده بالای بسیار قدرتمندی مقابله کنند. این نبردی سرنوشتساز و بیامان است.
تانجیرو برای تبدیل شدن به یک هاشیرا، تحت آموزشهای سختگیرانه هاشیرای سنگ، هیمجیما، قرار میگیرد. در همین حال، موزان به جستجوی نزوکو و اوبایاشیکی ادامه میدهد...
تانجیرو راهی جنوبشرق میشود و در آنجا با مردی جوان و ترسو به نام زنیتسو آگاتسوما مواجه میگردد. زنیتسو نیز یکی از پذیرفتهشدگان آزمون نهایی است و گنجشک او از تانجیرو درخواست میکند که او را تحت کنترل داشته باشد.
در ژاپن، افراد سرخورده با کمک شرکتها ناپدید میشوند تا هویتی جدید بگیرند و زندگی تازهای آغاز کنند. این وضعیت، هم بر خود این افراد و هم بر عزیزانشان که با غیبت آنها دست و پنجه نرم میکنند، تأثیر میگذارد و تلاشهایی برای آشتی را نیز در بر میگیرد.
سه دوست دوران کودکی، آکی، ریو و یوتا که در یک جزیره بزرگ شدهاند، در ۲۰ سالگی تصمیم میگیرند در تاکادانوبابا، توکیو، زندگی مشترکی را آغاز کنند. اگرچه محیطهای کاری و تحصیلی آنها با یکدیگر متفاوت است ، اما این سه نفر همیشه با هم در ارتباطند.
نوار ویدیویی فرستاده شده از مادر کیتا، از ناپدید شدن برادرش خبر میدهد. این اتفاق، کیتا را ترغیب میکند تا به کوهی مرموز برود و با این ماجرا روبرو شود.
دختر یک عروسکگردان ژاپنی، ناخواسته وارد دنیای جرم و جنایت میشود. این اتفاق زمانی میافتد که گروه نمایشی آنها با باند تبهکاری به سرکردگی شوگرمن و پسرش، لیتل شوگر، برخورد میکنند.
داستان، روایتگر تلاش گروهی از جنایتکاران و ساموراییها برای دفاع از یک قلعه در جریان جنگ بوشین است که به دلیل تضاد منافع میان سه نیروی متخاصم، در موقعیتی دشوار قرار گرفتهاند.
این حماسه اکشن تاریخی، بر زندگی هاسودا هیوعه متمرکز است؛ مردی که رهبری شورشی را در دوران موروماچی بر عهده داشت. او در کیوتو، گروهی از شورشیان را جمعآوری میکند تا دست به قیامی بیسابقه علیه حکومت بزند.
یونا، دختر ۱۱ سالهای است که با پدرش، جولین، مربی پرش ارتفاع، زندگی میکند. زمانی که جولین در اثر سقوطی جدی راهی بیمارستان میشود، یونا در کنار برادر بزرگترش، کای، تنها میماند.
گورو، که هم متخصص زنان است و هم از طرفداران پر و پا قرص آیدلها، پس از شنیدن خبر وقفهی کاری ناگهانی اِی، ستارهی محبوبش، دچار شوک عمیقی میشود. او هرگز تصور نمیکند که سرنوشت، پیوندی فراتر از درک و منطق بین او و اِی رقم خواهد زد. این در حالی است که در دنیای آیدلها، دروغ ابزاری قدرتمند به شمار میرود.
چهار گروه موسیقی IDOLiSH7، TRIGGER، Re:vale و ŹOOĻ، با جذابیتهای منحصربهفردشان، در یک اجرای زندهی مشترک حضور پیدا میکنند تا یک رویداد سرگرمی بزرگ را رقم بزنند.
نوزومی اونداِ ۱۴ ساله فقط میخواهد فوتبال زیبا بازی کند، اما حریفان او پسرانی با برتری فیزیکی هستند. با این حال، ملاقات با پسری از گذشتهاش، او را مصمم میکند که دیگر صبر نکند و برای رسیدن به هدفش اقدام کند.
اتسوکو، دانشآموزی بیهدف، با درخواست رینا، دانشآموز جدید، برای راهاندازی باشگاه قایقرانی مواجه میشود. ابتدا با اکراه میپذیرد، اما با گذشت زمان و حضور در کنار همتیمیهایش، به تدریج به این باشگاه علاقهمند میشود.
مانا کوتانی سال ها با سومیره اوتسوکی دوست بود. او شیوه های آزادانه و جذابیت اسرارآمیز سومیر را تحسین می کرد، اما سومیر ارتباط خود را با او قطع کرد. بعداً، مانا خبر مرگ سومیر را می شنود که ...
کاترینا و دوستانش با شاهزاده جوانی روبرو میشوند که فقط کاترینا میداند او قهرمانی از یک بازی ویدیویی با آیندهای شوم است. آیا او میتواند او را نجات دهد؟