یک وکیل به شهر کوچک زادگاه خود در آلاسکا بازمیگردد و به سرعت با دریافت دستوری مبنی بر جلوگیری از نمایش سنتی صحنه کریسمس و حمله به کریسمس، آبها را گلآلود میکند...
در سال 1969، ساوادا (ساتوشی تسومابوکی) مملو از ایده آلیسمی است که در آن دوران نفوذ کرده بود و به عنوان روزنامه نگار گونزو برای یک مجله هفتگی شروع به کار کرد. دو سال بعد، ساوادا با اومیاما (کنیچی ماتسویاما) فعال با ناکاهیرا (کانجی فوروتاچی) خبرنگار ارشد مصاحبه میکند. ساوادا به ادعاهای اومیاما شک دارد...
کوری زندگی خوبی دارد تا زمانی که دوستش او را به خاطر یک زن رها می کند. او برای یافتن عشقی جدید راهی سفری وحشیانه برای کشف خود می شود و در این راه تصمیماتی می گیرد که زندگی را تغییر دهد...
الکس، یک پسر هشت ساله، به نظر می رسد که برای تصاویر خشونت آمیز که در تلویزیون می بیند، شیفتگی وحشتناکی دارد. پس از به دنیا آمدن دو برادرش، او احساس تنهایی می کند و دو دوست خیالی پیدا می کند. او که آسیب دیده و خیانت شده است، از پدرش اخاذی می کند تا برای اتاقش تلویزیون بگیرد. او از طریق تلویزیون به خشونت جنگ ها پی می برد و مجذوب می شود.
داستان شش زن از سه نسل مختلف، که هر کدام در دورههای مربوط به خود سفرهای خود را میگذرانند، دههها تغییرات چشمگیر در ژاپن از دهه 1930 تا امروز را در بر میگیرد...
این فیلم داستان ۳ دوست را روایت می کند که از قرار معلوم از جامعه شان طرد شده اند و کسی به آنها توجه نمی کند. آنها به منظور حل این معضل ، به دنبال راهی برای جلب توجه دیگران می گردند و بالاخره یک راه پیدا می کنند و آن راه این است که یک مهمانی برپا کنند که خاص ترین مهمانی در جهان باشد ..
«جانی انگیش» مامور ویژه ی سرویس اطلاعاتی انگلیس، ماموریت دارد تا جلوی یک گروه تروریستی که قصد دارند تا نخست وزیر چین را ترور کنند، بگیرد. وی در این راه باید با گروه های دیگر اطلاعاتی نظیر KGB و CIA نیز همکاری کند. اما جانی انگلیش مردی است که کارها را به روش خودش انجام می دهد و ...
یک گروه هفت نفره از دوستان در یک تعطیلات آخر هفته به خلیج لوئیزیانا می روند. پس از اینکه کوسه های تشنه به خون چندین بار به آنها حمله می کنند، همه چیز خطرناک می شود...
داستان درباره دو متخصص به نامهای «دیلان» و «جیمی» است که به دلیل مشغله فرصتی برای یافتن دوست و همراه ندارند. آنها توافق می کنند که ارتباط نزدیک و بی قید و شرطی داشته باشند...
بیست سال پیش، زمانی که آنها دانشآموز کلاس دوازدهم بودند، جورجیو، لورنزو، پیرو، لوئیزا، ویرجیلیو و فرانچسکا یک گروه با روحیه بالا بودند. سپس فارغ التحصیل شدند، خود را در جامعه ادغام کردند و مسیر یکدیگر را گم کردند. یک روز نامه ای از وزارت آموزش و پرورش دریافت می کنند: به دلیل یک اشتباه رسمی، باید دوباره امتحان بدهند...