همه مردم در طول زندگی خود با چالشهایی روبرو هستند و این نگاهی بیسابقه به سفر وحشت و اراده محض یک مرد برای غلبه بر همه شانسها است، در حالی که او تلاش میکند یکی از بزرگترین شاهکارهای بشری را که تاکنون انجام داده است را فتح کند...
یک هماهنگ کننده مشتاق رژه شکرگزاری زمانی که یک مشاور ثروتمند برای تجزیه و تحلیل امور مالی آن استخدام می شود، شوکه می شود. در مواجهه با آموزش دادن به او که رژه برای او بسیار بیشتر از پول ارزش دارد، متوجه می شود که با اکراه عاشق او شده است...
یک میدان ارتعاشی وجود دارد که همه چیز را به هم متصل می کند. آن را آکاشا، لوگوس، OM اولیه، موسیقی کره ها، میدان هیگز، انرژی تاریک و هزاران نام دیگر در طول تاریخ نامیده اند...
یک مرد جوان موفق باید به شهر کوچک دوران کودکی خود در تگزاس بازگردد تا به پدرش کمک کند. پدرش که بیمار است، از او میخواهد تا تجارت خانوادگی را که یک بار ویران است، به دست بگیرد. مرد جوان مخفیانه می خواهد بار را به آتش بکشد...
میلان. پشت پنجره های ساختمان های شهر اتاق های خصوصی و زندگی شخصی قرار دارد . مردی به نام بازرس موناکو، از زمان مرگ همسرش سه سال پیش، از کار خود خسته شده است. طبق قوانینی که برای بقا وضع کرده است، دیگر نمیخواهد با افراد دیگر یا با بوی بد خشونت ارتباط برقرار کند. او فقط می خواهد کارهای اداری انجام دهد. با این حال...
سه همسایه تنها به طرق مختلف خود را بیگانه می کنند. "جکِک" به دنبال تماس های آنلاین است، برادرش تومک دچار آسیب مغزی شده است. مگدا زمانی را به تنهایی در آپارتمان خود می گذراند. اگر با هم دوست شوند چه می شود ؟..
میلان و یوناس زمانی بهترین دوستان دنیا بودند. تا روزی که مجبور شدند سرکی، یک جنایتکار روانی را به پلیس مکزیک محکوم کنند. شش سال بعد جوناس با میلان ویران شده ملاقات می کند: سرکی به تازگی آزاد شده است و به پاریس بازگشته است تا انتقام بگیرد...