زندگی مارک میلر عالی به نظر می رسد. او یک شغل عالی، خانه بزرگ و همسر شگفت انگیزی دارد. چیزی که برخی فقط در مورد آن خواب می بینند واقعیت اوست. اما از یک ثانیه به بعد اتفاقی می افتد که همه چیز را تغییر می دهد. یک روز رئیسش به او می گوید که شرکتش در آستانه ورشکستگی است، بنابراین او را اخراج می کنند...
این فیلم به مسائل قومیت و تعلق می پردازد و احساسی را که در آن سوی مرزها وجود دارد، نه تنها از لحاظ جابجایی به خارج از مرزهای یک کشور، بلکه از نظر مبارزه برای حضور در حاشیه یک جامعه، به مخاطب منتقل می کند...
پسری پس از کشته شدن برادرش در خانه و مدرسه با قلدرها مبارزه می کند. هنگامی که او با موجودی افسانه ای دوست می شود و به او پناه می دهد، به او کمک می کند تا از شکنجه گران خود پیشی بگیرد و بر اندوه خود غلبه کند...
رادو بعد از یک سال از ایتالیا برگشته و متوجه می شود که همسرش کاملاً تغییر کرده است. آنها شب را صرف تلاش برای کشف دوباره خود می کنند. دوری بین آنها بی اعتمادی و سردرگمی ایجاد کرده است اما رادو امیدوار به شروعی جدید است...
زنی ناامید در صبح روز یک مهمانی بزرگ برای گرامیداشت جایزه اخیر پریتزکر شوهر خیانتکارش را تصادفاً به قتل میرساند، حالا او باید از درد دلشکستگی و یک شب جشن جان سالم به در ببرد...
اولیویا و الکس زوجی ل.ز.ب.ی.ن هستند که با وجود اختلاف سنی، بسیار عاشق هم هستند. از آنجایی که مسئله بارداری ذهن خود را بالا می برد و همسایه آنها جان با آنها دوست می شود، هر دو تصمیمات واقعا فاجعه باری می گیرند.
یک دفتر خاطرات نفرین شده به طرز غم انگیزی بر سرنوشت دو فرد عاشق تأثیر می گذارد. یک مرد برای عشق خود چه خواهد کرد؟ تصورش هم ممکن است شما را بترساند. این داستان ترس، شوخ طبعی و مجموعه ای از احساسات را ارائه می دهد...
این انیمیشن که نسخه ی سینمایی سریال کارتونی Regular Show می باشد ، در مورد دو شخصیت اصلی کارتون به نام های Mordecai و Rigby است که می بایست برای نجات دنیا و همچنین حفظ دوستی شان ، با نیروهای بیگانه و بد روبرو شوند و ...
تیگ نوتارو، کمدین نامزد جایزه گرمی، تیتر و کارگردانی این استندآپ کمدی ویژه ضبط شده در تئاتر ویلبر در بوستون، مایکروسافت است. استندآپ نوتارو که به خاطر داستان سرایی متمایز، حس شوخ طبعی و صداقت بی نظیرش شناخته می شود، از تجربیات بسیار شخصی، از جمله تشخیص سرطان سینه و مرگ مادرش استفاده می کند.
تریسی بیست و یک ساله به دوست پسرش مارک که با مردی رابطه دارد وارد می شود و تصمیم می گیرد او را ترک کند. پس از ارزیابی گزینه های محدود خود، او با یک معامله به مارک باز می گردد - اگر او با او ازدواج کند، اتفاقی را که تا به حال رخ داده را فراموش می کند. مارک شرایط او را می پذیرد، اما هیچ یک به طور کامل فداکاری هایی که باید انجام دهند را درک نمی کند.