دهه ی ۱۹۶۰، محله ی ایتالیایی نشین در منطقه ی برانکس نیویورک. پسر بچه ای به نام «کالوجرو» (کاپرا) هم راه با خانواده اش در همسایگی نوشگاهی زندگی می کند که پاتوق «سانی» (پالمینتری) و دارو دسته ی مافیایی اش است؛ همان جایی که «لورنزو» (دنیرو)، پدر «کالوجرو» هشدارش داده که آن طرف ها نپلکد…
قرن بيست و يکم. جامعه آرام است و اهالي «سال آنجلس» از خشونت مي پرهيزند. تا اين که جنايتکاري به نام «سايمن فليکس» (اسنايپس) پس از اين که سي و پنج سال را به حالت انجماد گذرانده، به قيد قول شرف آزاد مي شود. اما او بلافاصله شروع به قتل و جنايت مي کند و مقامات ناچار مي شوند دشمن قديمي «سايمن»، گروهبان پليس، «جان اسپارتن» (استالون) را نيز از حالت انجماد خارج کنند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
سن فرانسيسکو. «دانيل هيلارد» (ويليامز) که همسرش، «ميراندا» (فيلد) از او جدا شده، فقط اجازه دارد که روزهاي شنبه بچه هايش را ببيند. او خيلي زود به اين نتيجه مي رسد که براي حضور بيشتر در کنار بچه ها، بايد خود را به شکل يک خدمتکار زن درآورد و به استخدام در همسرش دربيايد...
2 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
با وقفه اي که جنگ جهاني دوم در مسابقات ليگ بيس بال مردان آمريکا ايجاد مي کند، ليگ جديدي براي رقابت تيم هاي زنانه تشکيل مي شود. در اين بين «داتي» (ديويس) و خواهرش، «کيت» (پتي)، و «مي» فريبنده (مادونا) به اين ورزش مردانه روي مي آورند. «جيمي» (هنکس)، مربي دائم الخمر نيز مربي گري آنان را به عهده مي گيرد…
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
بیل» (ماکیو)، پسرک دانشجوی دوست داشتنی اهل شمال، و رفیقش، «استنلی» (ویتفیلد) را در شهرکی دور افتاده در جنوب، به زندان می اندازند و کمی بعد آن دو خبردار می شوند که به جنایتی متهم شده اند. «بیل» که نه پولی در بساط دارد و نه دوست و آشنایی، تصمیم می گیرد با پسر عمویش، «وینی» (پشی) که به تازگی وکیل شده، تماس بگیرد …
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
«گومس آدامز» (جوليا) با همسرش، «مورتيشا» (هيوستن)، دو فرزندش، «ونزدي» (ريچي) و «پوگسلي» (ورکمن) و مستخدمان وفادارش، «تينگ» (که دستي بريده از مچ است) و «لورچ» (استرويکن)، زندگي نامتعارفي را در قصري عجيب و غريب مي گذرانند. «گومس» به دنبال «فستر»، برادر گم شده اش است و وکيل حقه باز خانواده (هدايا) مي کوشد مردي به نام «گوردون» (لويد) را به جاي «فستر» جا بزند و املاک «آدامزها» را تصاحب کند.
چهار دزد بانک که خود را «رئيس جمهورهاي سابق» مي نامند، با ماسک هاي «رانلد ريگان»، «جيمي کارتر»، «ريچارد نيکسن» و «ليندون جانسن» سرقت هاي متعددي را مرتکب شده اند. «آنجلو پاپاس» (بيوزي)، مأمور FBI، مطمئن است که اين چهار نفر از جمله ي موج سواران کاليفرنياي جنوبي هستند و همکارش، «جاني يوتا» (ريوز) را ترغيب مي کند تا با هيئت مبدل، روانه ي منطقه شود و گروه چهار نفره را شناسايي کند ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی. «سیلر ریپلی» جلوی چشم های محبوبه اش، «لولا»، مردی را که با چاقو به او حمله کرده، می کشد و به زندان می افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می شود «لولا» با این که مادرش «ماری یتا» ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می رود. عشاق از شهر می روند و به سوی نیو اورلیانز به راه می افتند..
«کالن کريسپ» (تايسن)، فروشنده ي مواد مخدر لس آنجلسي که ادعا مي کند همسرش همراه پسرشان و سه ميليون دلار پول گريخته، در زندان باخبر مي شود که همسرش در آستوريا ديده شده است. در همين حال، «کارآگاه جان کيمبل» (شوارتسنگر) را همراه با «فيبي اوهارا» (ريد)، که قبلا معلم بوده، به آستوريا مي فرستند تا مخفيانه در کودکستاني که بچه ي «کالن» در آن جاست، مشغول به کار شوند تا شايد از اين طريق به نشاني همسر او دست يابند.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
در سال ۱۹۸۴ زيردريايي اتمي شوروي موسوم به «اکتبر سرخ» به آب انداخته مي شود. فرمانده زيردريايي، «ناخدا مارکو راميوس» (کانري)، پس از کشتن افسر امنيتي زيردريايي، با هم ياري افسران ناراضي، موفق مي شود از ناوگان دريايي شوروي بگريزد. و حالا سؤال اصلي اين است که هدف «راميوس» از اين کار چيست؟...
چهار دانشجو که هر کدام قدرت خارق العاده ای دارند متوجه می شوند که در دانشگاه آنها قتلهای عجیبی اتفاق می افتد. پس از تحقیق با قاتل روبرو می شوند. قاتل با کشتن افرادی که قدرت خارق العاده ای دارند به قدرت خود می افزاید...
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 35 جایزه و نامزد دریافت 91 جایزه دیگر.
داستان درباه دختر ۱۶ ساله ای به نام «جنی» است که در حومه لندن - دهه ۱۹۶۰ زندگی میکند. در یک روز بارانی او با مردی که همسن پدرش است آشنا میشود و آن دو به هم دل می بندند...
مرد جوانی خودش را جای یک مرده جا میزند و خود را درگیر در جهان زیرزمینی از قدرت، خشونت، و فرصت می کند كه در آن مردان در پشت درهای بسته بر روی زندگی مردان دیگر قمار می کنند ...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 13 جایزه و نامزد دریافت 19 جایزه دیگر.
22 اوت 1972 ٫ «سانی» (پاچینو) برای تأمین هزینه ی عمل جراحی تغییر جنسیت دوستش، «سال» (کازال) به بانک فرست بروکلین سیوینگز دستبرد می زند. اما این سرقت ناموفق می ماند و تبدیل به یک ماجرای گروگان گیری می شود …
«جک اسليتر» (شوارتسنگر)، مأمور ويژه، گروهي از افراد پليس را از اطراف آسمان خراشي دور مي کند و در پشت بام ساختمان با قاتلي به نام «ريپر» (نونان) که پسر کوچک او را گروگان گرفته، درگير مي شود. کمي بعد معلوم مي شود همه ي اين ماجراها در يک فيلم «آرنولد شوارتسنگر» به نام «جک اسليتر 3» جريان داشته که در سينمايي پرت به نمايش درآمده است...