شش توریست جوان یک راهنما را استخدام می کنند تا آن ها را به شهر پریپات در اکراین ببرد، که بخاطر یک فاجعه هسته ای در سال ها پیش، اکنون یک شهر خالی از سکنه است. طولی نمی کشد که آن ها می فهمند در این شهر تنها نیستند...
گریم و کلایو نویسنده کتابهای کمیک مصور و دو دوست صمیمی هستند که تصمیم می گیرند به اتفاق یکدیگر سرتاسر امریکا را بگردند تا شاید بتوانند موجود فضایی ببینند. آنها در مسیر راهشان تصمیم می گیرند تا سری به منطقه ممنوعه در صحرای نوادا (منطقه ۵۱) بزنند. در همین زمان در منطقه ۵۱ یک بیگانه فضایی به نام پاول، موفق به فرار از محل نگهداریاش می شود و بصورت کاملا پنهانی در ماشین گریم و کلایو که در همان نزدیکی حضور داشتند، سوار می شود. گریم و کلایو بعد از مواجه با این موجود فضایی، در یک اقدام عجیب تصمیم می گیرند تا پاول را به زادگاهش یعنی فضا بازگردانند اما…
کوچکترین پسر یک خانواده سنتی پاکستانی به عنوان رقاص در یک گروه رقص به سبک بالیوود مشغول به کار می شود و به سرعت شیفته یک زن با اراده می شود که این برنامه را اجرا می کند...
"دکتر مابیوس" و سازمان جنایتکارانه اش در حال اجرای آخرین نقشه خود هستند. آنها قصد دارند دست به سرقت اطلاعاتی بزنند که به او امکان بدست آوردن سود زیادی از معاملات بورس می دهد. اما کمیسر پایس "وان ونک" شروع به تحقیق در مورد جنایتهای اسرار آمیز او می کند و...
در قرن هجدهم میلادی، به دنبال كشته شدن تعداد زيادي از اهالي يك روستا، از طرف پادشاه يك زيست شناس حيوانات سلطنتي بنام گريگوري د فرو نساك به منطقه اعزام ميشود تا با همکاری دوست سرخ پوستش این مشکل را حل کند ...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 23 جایزه و نامزد دریافت 68 جایزه دیگر.
وینسنت (تام کروز) که یک آدمکش حرفه ای است وارد شهر لس آنجلس شده تا ۵ نفر را که برای کارفرمایش مزاحمت ایجاد کرده اند به قتل برساند. او به منظور رفتن به نقاط مختلف شهر و از بین بردن قربانیانش نیاز به یک تاکسی دارد. ماکس که یک راننده تاکسی است بی اطلاع از هدف وینسنت ، خود و تاکسی اش را در اختیار او می گذارد و امیدوار است در پایان شب دستمزد خوبی از وینسنت بگیرد. ماکس وینسنت را به محل سکونت اولین قربانی می رساند و منتظر او می شود…
دیوید دریتون یک نقاش است که بهمراه پسرش بیلی در یک شهر کوچک زندگی می کند. او یکروز که مشغول کار در گالری نقاشی می باشد ناگهان طوفان مهیبی باعث شکستن یک درخت و افتادن آن بر روی پنجره استدیو می شود. دیوید با دیدن این شرایط بهمراه بیلی و همسایه شان برنت عازم مرکز شهر می شود تا از فروشگاه مرکزی مقداری مایحتاج ضروری برای مقابله با طوفان خریداری کند. در همین موقع مه عجیب و مرموزی شهر را فرا می گیرد و رفته رفته غلیظ تر می شود. دیوید و سایر افرادی که در فروشگاه هستند ناگهان با مردی با سر و وضع خونین مواجه می شوند که سراسیمه وارد فروشگاه می شود. در ادامه آنها متوجه می شوند که موجودات خطرناکی در مه وجود دارند که انسانها را مورد حمله قرار می دهند. دیوید در این شرایط می کوشد تا همه را آرام کرده و راه حلی منطقی برای این موضوع پیدا کند اما زنی به اسم کارمودی معتقد است که خداوند بخاطر گناهان آنها این بلا را بر سر آنها نازل کرده است…
به مردی که از کشتن تصادفی یک دختر جوان در حین کار ضربه روحی وارد شده است، مأموریت مییابد تا مادرش را از بین ببرد و مبارزه نهایی را برای نجات جان او آغاز میکند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
فرشته ای که مآمور هدایت ارواح مردگان پس از مرگ آنهاست (نیکلاس کیج)، به اقتضای وظیفه اش، با آدم*ها و زندگی آنها آشنا می*شود. زندگی آدم*ها روی زمین برای او موضوع جالبی بوده تا اینکه عاشق دختر پزشکی می*شود (مگ رایان) که به خاطر فوت بیمارش در حین عمل جراحی قلب، متآثر شده و روی پلکان بیمارستان محل کارش، گریه می*کند. علاقه به آن دختر و اشتیاق برای درک احساس او و آدم*های دیگر نسبت به زندگی و کشف علت علاقهء آنها به زندگی زمینی،
داستان سه دوست را روایت می کند.بعد از آن که مایکی رابطه خود را به هم می زند،جیسون و دنیل هم قول میدهند تا در کنار او مجرد باقی بمانند،اما این دو عاشق میشوند و مجبورند با قولی که داده اند رو به رو شوند...