سه نوجوان دوبلینی به نامهای مت، رزِ ناامید و کرنیِ دیوانه، پس از ترک تحصیل، خود را در ورطهی مصرف الکل و مواد مخدر فرو میبرند و دست به اعمالی خلاف و تکاندهنده میزنند.
انسانها برای مقابله با گسترش بیابانها، داروهایی ساختند تا رشد سلولهای گیاهی را سرعت بخشند. اما ناخواسته، این داروها سیستم دفاعی گیاهان در برابر استرس را فعال کردند و باعث بیداری احساسات در گیاهان شدند.
گروهی از معدنچیان، در سفری اکتشافی به همراه یک پروفسور، راهی اعماق معدن میشوند. ریزش معدن، راه بازگشت آنها را مسدود میکند. در حین کاوش در معدن، به طور اتفاقی مقبرهای باستانی را کشف میکنند و ناخواسته، موجودی خونخوار را از خواب بیدار میکنند.
در دنیایی که اکسیژن کمیاب شده، یک مادر و دختر در ایست فلتبوش برای زنده ماندن تلاش میکنند. ناگهان، مزاحمانی به خانه آنها میآیند و مدعی میشوند که پدر گمشدهشان را میشناسند. مادر و دختر برای محافظت از خود و یکدیگر، باید با هم متحد شوند.
جهان پس از فاجعهای هولناک رو به نابودی است. انسانهای اندکی که باقی ماندهاند برای بقا تلاش میکنند و در جستجوی معنای زندگی در دنیایی رو به مرگ هستند.
گرو، لوسی، مارگو، اديث و اگنس عضو جدیدی به نام گرو جونیور را به خانواده خود میپذیرند که قصد دارد پدرش را آزار دهد. گرو با دشمنی جدید به نام ماکسیم لی مال و دوست دخترش والنتینا روبرو میشود و خانواده مجبور به فرار میشوند...
داستان گروهی از دانشآموزان جوان را در یکی از معتبرترین آکادمیهای هنرهای نمایشی فرانسه دنبال میکنیم که در دنیای پر فراز و نشیب هنر و عشق دست و پنجه نرم میکنند.
سه نوجوان برای نجات دوستشان که توسط نازیها اسیر شده، سفری پرخطر را آغاز میکنند. در این سفر، با چالشهای زیادی روبرو شده و متوجه میشوند که آزادی، بهایی سنگین دارد.
در یک فیلم کمدی جنایی بریتانیایی، دو دوست بدشانس در یک سرقت بانک شکست میخورند و دچار دردسر میشوند. این فیلم اگرچه دارای مشکلات محتوایی زیادی است، اما در مجموع دارای لحنی سبک و سرگرمکننده است.
این اثر، بازبینی جدیدی از داستان کلاسیک دکتر جکیل و آقای هاید است که توسط رابرت لوئیس استیونسون نوشته شده است. در این بازخوانی، شخصیت دکتر جکیل با رویکردی مدرن و امروزی مورد بررسی قرار گرفته است.
در نیمهشب، مردم شهر حومهای در سکوت به زندگی خود ادامه میدهند. اما در این میان، برخی از آنها با اسکیتبرد خود به خیابانهای خلوت میروند و در سکوت و آرامش به گشت و گذار میپردازند...
دو برادر پس از سالها از هم دور بودن، در مراسم خاکسپاری پدرشان دوباره یکدیگر را ملاقات میکنند. آنها تصمیم میگیرند با موتورسیکلتهایی که خود ساختهاند به سفری بروند تا شاید بتوانند رابطهٔ خود را ترمیم کنند.