داستان عاشقانهای در انگلستان دهه 1930 اتفاق میافتد که داستان کاساندرا مورتمین 17 ساله و ثروت خانواده عجیب و غریب او را دنبال میکند که برای زنده ماندن در یک قلعه انگلیسی در حال نابودی تلاش میکنند...
یک مورخ اهل کتاب با دختر زیبا روی جنوبی که به پرورش اسب مشغول است، ازدواج می کند. با این حال دختر همسایه جوان و زیبارو چنین احساسی در مورد او ندارد و هیچ اطلاعی از او درز پیدا نمیکند...
داستان فیلم، روایت دانشجویی است که برای پروژه پایان ترم بر روی موضوع افسانههای محلی کار میکند و نظرش به سوی افسانه "کندیمن" جلب شدهاست: افسانهای دربارهٔ پسر سیاهپوست یک برده که پس از یک سری اتفاقات یکی از دستانش برای مجازات بریده میشود و با یک قلاب جایگزین میشود...
وقتی یک غریبه مشکوک وارد شهر می شود تا به دوست جدید خود بپیوندد، همه تصور می کنند او هفتیرکشی مزدور است. اما در حالیکه تازه وارد با طبیعت بی قانون تجارت دوست خود آشنا می شود، آن دو تبدیل به دشمنان قسم خورده هم می شوند و...
در میسوری ، طی دهه 1840 ، هاک فین جوان از ترس پدر مست خود و آرزوی ماجراجویی ، خانواده خواننده خود را ترک می کند و با یک برده فراری جیم در سفر به پایین رودخانه می سی سی پی به سمت ایالات آزاد برده می پیوندد...
"جو برت" پس از پایان جنگ جهانی دوم به توکیو بازمی گردد،شهری که زمانی در آن مالک یک بار بوده و همسرش "ترینا" را ترک کرده.آنها دختری هفت ساله دارند."کیمورا" با فاش کردن خیانت "ترینا" در زمان جنگ،"جو" را وارد دنیای تبهکاران می کند...
پس از ناکامی در یافتن شغل، میتسو در یک جزیره کوچک ماهیگیر می شود و در آنجا به یک پرستار جوان علاقه پیدا می کند. تورا سان که برای بازگرداندن میتسو به خانه اعزام شده است، خودش عاشق زنی جذاب اما پردردسر می شود که به ملاقات پدرش می رود...
در طول جنگ سرد، یک میکروفیلم پنهان شده در یقه یک پلنگ، که با راه آهن حمل و نقل می شود، پس از فرار این حیوان از قفس خود در پی خروج قطار از ریل در سوئیس، توسط چندین جاسوس جستجو می شود...
شانکار در خانواده ای فقیر با مادر بیوه خود زندگی می کند . او برای تهیه مخارج زندگی اش اسباب بازی می فروشد . شانکار به مشروبات الکی معتاد شده است. او با دختری اشنا می شود که اتفاقا اون هم از خانواده فقیری می باشد …
در توکیو، کارآگاه پلیس مانابو (یوسوکه اگوچی) در حین تحقیقات قتل به کشف نگرانکنندهای دست مییابد: قاتل جمجمه قربانی خود را برید و با مغزش خورش درست کرد. مانابو به تحقیقات خود با شریک خود در مورد پرونده، کارآگاه پلیس توبیتاکا (یوشیو هارادا)، مور ادامه می دهد...