این فیلم بینظیر، که ۳۴ نفر از مقامات ارشد دولت ایالات متحده در آن حضور دارند، پنهانکاری ۸۰ ساله در مورد وجود حیات هوشمند غیرانسانی و نیز جنگی مخفیانه میان کشورهای قدرتمند برای مهندسی معکوس فناوریهای با منشأ غیرانسانی را افشا میکند.
یک سرباز سابق یگان «سیل» که از اختلال PTSD رنج میبرد، پس از عاشق شدن و ربوده شدن زن مورد علاقهاش، یک تیم تشکیل میدهد تا او را نجات دهد. او در نهایت درمییابد که آن زن توسط یک دانشمند سوگوار، به صورت بیولوژیکی مهندسی و ساخته شده است.
هنگامی که یک ترول خطرناک جدید از خواب بیدار میشود، نورا، آندریاس و کاپیتان کریس یک بار دیگر وارد عمل میشوند؛ اما این بار، برای شکست دادن آن به یاری بیشتری نیاز خواهند داشت.
در میانهی بهبودی دریتون از یک شکست و تردیدهای دالاس در مورد آیندهاش، ستارهی کوارتربک دریتون و دالاس با چالشهایی در رابطهشان روبرو میشوند. پیوند آنها در حالی که با فاصله و تغییرات شخصی دست و پنجه نرم میکنند، تیره و تار میشود.
کمی پس از اینکه یک زوج جوان هتلی را بازگشایی میکنند، رشتهای از قتلهای فرقهای در اطراف آنها آغاز میشود. در همین حال، دخترشان کلوئی (آنیکا کایلور) عروسکی به نام تامی را پیدا میکند که به نظر بیخطر میرسد و فوراً به او دلبستگی عجیبی پیدا میکند.
فیث و کلی، خواهرانی که از هم جدا شدهاند، برای کریسمس در کوههای آلپ فرانسه دوباره به هم میپیوندند و اولین سفر پدربزرگشان را به یاد میآورند. آنها خواهری و عاشقانه را با راهنمای خود، فردریک، گرامی میدارند.
یک مامور DEA و شریکش سارقانی را تعقیب میکنند: نوجوانان سرکش خودشان که با استفاده از تاکتیکهای والدینشان و اطلاعات طبقهبندیشده شروع به سرقت از کارتل کردهاند.
آرس، یک برنامهٔ هوش مصنوعی فوق پیشرفته، برای انجام یک مأموریت خطرناک از دنیای دیجیتال به دنیای واقعی فرستاده میشود. این اتفاق، اولین تماس انسان با هوش مصنوعی است.
گرفتن ترفیع شغلی. کاندید شدن برای فرمانداری. راه یافتن به لیگ برتر بیسبال. هیچکدام از اینها آسان نیستند، اما وقتی یک زامبیِ (ببخشید، مردهخوارِ) درمانشده باشید، بهتر است بگویم مرده بودن خیلی آسانتر بود.
کارلایل، مردی که خلبان هری بلک را برای پرواز به استانبول استخدام کرده، در آنجا به قتل میرسد. اکنون، دایان رید مرموز و یک گانگستر محلی به نام راشی، به دنبال هری هستند و معتقدند که او پلاکهای بیقیمتی را که کارلایل برای جعل پول استفاده میکرده، در اختیار دارد.
رنه (گابوری سیدیبه) و دخترش ایمانی (کادنس ریس) وقتی رنه شغلش را از دست میدهد، بیخانمان میشوند. پس از یک مصاحبه شغلی، رنه به دلیل جا گذاشتن ایمانی در ماشینشان دستگیر میشود و باید برای پیوستن به دخترش، به دادگاه خانواده مراجعه کند.
اولیویا پیرس، یک مدیر بازاریابی، کافه گربههای عمه بزرگ مرحومش را در نیویورک کشف میکند، که به باور او یک معجزه کریسمس خواهد بود. او به برنامهریزی رویدادهای جمعآوری کمکهای مالی کمک میکند و باعث میشود که قدردان ساکنان گربهسان آن باشد.
آنی لین و دیو ویکس در یک هتل تعطیلاتی با هم آشنا میشوند و عاشق هم میشوند. آنها برای یافتن یکدیگر، با به اشتراک گذاشتن تجربیات و ایجاد تغییرات اساسی در زندگی، سفرهای جداگانهای را آغاز میکنند.
استن اولشفسکی، یک نگهبان امنیتی، نقشه سرقت از خانه سینتیا رند را خنثی میکند. دوستی پرشوری بین آنها شکل میگیرد که با پیامکهای طنز آخر شب شروع میشود. پیوند عمیقتر آنها زندگی هر دو را زیر و رو میکند.
وقتی بابانوئل مریض میشود، رابل برای نجات حال و هوای تعطیلات پیشقدم میشود و در عین حال با نقشهی موذیانهی شهردار هامدینگر برای دزدیدن هدایای همه رقابت میکند.
جنتری وید، که پس از مرگ پدرش دههها پیش موسیقی را کنار گذاشته، باید با گذشتهاش روبرو شود، زمانی که گراند اوله اوپری نشویل او را به جشن کریسمس خود دعوت میکند تا به یاد پدر ستاره موسیقی کانتری فقیدش باشد.