زد و ادیسون، پس از گذراندن سال اول دانشگاه، در طول یک سفر تابستانی جادهای، با دو دنیای متخاصم سانیساید و شیدساید مواجه میشوند. در این سفر، آنها همچنین با دو گروه تازه از هیولاها آشنا میشوند.
در این کمدی پلیسی که بر محور همکاری دو پلیس میچرخد، یک بازپرس ویژه و متعهد ناچار میشود با کارآگاهی بیپروا که از درجهاش کاسته شده، همکار شود تا قاتلی را ردیابی کرده و دستگیر کنند.
مدیا و خانوادهاش در مراسم عروسی شتابزده تیفانی در باهاما شرکت میکنند. تنشها بالا میگیرد؛ زیرا تیفانی به نامزدش، زاویر، شک میکند و مادرش نیز بهطور عجیبی رفتار میکند که سوءظنهایی را درباره مشروعیت این ازدواج برمیانگیزد.
این اثر، مونتاژی از مجموعه «تایسوچه اوب هورو» است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد. این مجموعه شامل ده فیلم کوتاه است که توسط پنج نفر از برجستهترین کارگردانان ژانر وحشت در کره جنوبی کارگردانی شدهاند.
یک سفر جادهای ناگهانی، خانوادهای آشفته و از هم پاشیده را برای آخرین بار در کنار بزرگ خانوادهشان دور هم جمع میکند. این سفر، لحظاتی سرشار از همدلی، نشاط و صلح و آشتی را برایشان به ارمغان میآورد.
در این کمدی معمایی قتل، چندین شیاد که ادعا میکنند پسر یک میلیاردر تازه درگذشته هستند، برای به دست آوردن ثروت او در یک کشتی تفریحی لوکس با یکدیگر رقابت میکنند.
یک پدر و پسر، که به عنوان اعضای گروه افراطگرای ضد دولتی «شهروندان مستقل» شناخته میشوند، در یک رویارویی با فرمانده پلیس قرار میگیرند. این درگیری به یک عملیات تعقیب و گریز گسترده برای یافتن آنها منجر میشود.
این فیلم داستان گروهی از دوستان را دنبال میکند که برای ساخت یک مستند به یک کمپینگ دورافتاده سفر میکنند. اما چیزی که آنها پیدا میکنند، بسیار شومتر از چیزی است که تصور میکردند.
این مستند، با مصاحبههای اختصاصی و صمیمانه با دیمون و خانوادهاش، روایت میکند که چگونه او بر سختی از دست دادن پدر افسانهای خود، گراهام هیل، غلبه کرد تا پا جای پای او بگذارد و خودش قهرمان جهان شود.
یک زن جوان از حومه کیپتاون، با شرکت در مسابقه قایقرانی "دور جزیره روبن" و تمرین با "آکادمی" (وابسته به باشگاه قایقرانی سلطنتی کیپ)، از اقیانوس درسهای زندگی میآموزد.
آلن رنه (۱۹۲۲-۲۰۱۴)، فیلمسازی خلاق و نامتعارف، با ساخت آثاری چون "On Connaît la Chanson" و "Hiroshima Mon Amour"، تأثیری ماندگار بر سینمای اروپا گذاشت.
در شهری که در آیندهای نزدیک تحت فرمان هوش مصنوعی قرار دارد، جان علیرغم زندگی آسودهای که دارد، با آشفتگیهای درونی دست و پنجه نرم میکند. در این میان، آگهیای مرموز با عنوان "پرداخت با خون" (BLOOD-PAY)، وعده تجربیاتی خاص را از طریق فناوری هوش مصنوعی به او میدهد. مواجهه جان با ایوا، موجودیتی دیجیتالی، به تدریج مرز میان ماهیت انسانی و ماشینی را در هم میشکند.
لرا که نزدیک به یک سال است از زمان حمله به اوکراین در برلین زندگی میکند و حال خوبی ندارد، به صورت ناگهانی تصمیم میگیرد به کییف بازگردد. اما در راه متوجه میشود خانوادهاش تا روز بعد به کییف نمیرسند و در نتیجه با دوستش کایریلو ملاقات میکند.