در آخرین سفر دریایی شبانه در نیویورک، مسافران و خدمه مورد تعقیب یک موش بیرحم قرار میگیرند و این گذرگاه که میبایست آرام باشد، به یک قتلعام خونین بدل میگردد.
پاتریک، مردی دلخور که از ویلچر استفاده میکند، از همسایهی بداخلاق خود، رابرت که دچار قطع عضو از دو ناحیه است، کمک میگیرد تا دختر چهار سالهاش را، که تا به حال از وجودش بیخبر بوده، به خانهی پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش در آن سوی کشور ببرد تا با آنها زندگی کند.
سه خواهر نیویوریکایی، با چالشهای طاقتفرسای زندگی مانند مادر مجرد بودن، دغدغههای شغلی و مسائل خانوادگی دست و پنجه نرم میکنند. آنها در این مسیر پرفراز و نشیب، شوخطبعی و آرامش را در سایه پیوند عمیق خواهرانهشان مییابند.
یک خرچنگگیر جوان در موقعیتی دشوار قرار میگیرد و باید بین درستی و نادرستی تصمیم بگیرد. این شرایط زمانی پیش میآید که دوستدخترش دچار آسیب شدید سر میشود و همزمان، یک خانواده رقیب در کار صید خرچنگ، به خرابکاری در تجهیزات او میپردازند.
هرج و مرج شهر را فرا میگیرد وقتی بازیکن پیکلبالی که شیطانی تسخیرش کرده، دست به کشتار میزند و یک جنگیر-پلیس برای پایان دادن به این وحشت وارد عمل میشود.
جنایات زیستمحیطی خشمشان را برمیانگیزد، بیعدالتیهای روا داشته شده بر زنان به ستوهشان میآورد و فریبکاریهای سبز (گرینواشینگ) بیمارشان میکند. با «پلنگهای سبز» آشنا شوید؛ گروهی شبیه به رابینهودهای امروزی، با رویکردی فمینیستی، که در سرقت از شرکتهای آلاینده و افراد زنستیز تخصص دارند. اما برای نفوذ به گاوصندوق و دستیابی به اطلاعات مهم در مورد بزرگترین هدفشان تا به امروز، ناگزیرند با برنارد، سارقی سالخورده که دیدگاههایش درباره اکوفمینیسم کمی قدیمی است، همکاری کنند.
لیتیوم برای باتری خودروهای برقی و ذخیره انرژی ضروری است. اروپا ذخایر کافی لیتیوم برای خودکفایی دارد، اما در حال حاضر معادن فعالی ندارد و به واردات از چین وابسته است. نیاز به روشی جدید و مسئولانه برای استخراج لیتیوم وجود دارد که به حفظ محیط زیست و فرهنگ محلی اهمیت دهد.
مردی که از بیخوابی رنج میبرد، با استفاده از نوارهای "درمان بیخوابی دکتر ساندر"، ناخواسته وارد کابوسهای خودش میشود. او در این رویاهای عجیب و وهمآلود که پر از طنز سیاه است، به نوعی ستاره نمایشهای ذهنی خودش میگردد.
گرنج، که برگرفته از پانک دهه ۷۰ بود، بر این اصل بنا شد که تغییر جهان برای زیستن در آن ضروری است. این سبک بر عدم همکاری و ساختن قوانین خود تأکید داشت و به عنوان پناهگاهی مخفی عمل میکرد. گرنج یک جنبش زیرزمینی بود که در نهایت بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ به اوج رسید و سپس فروکش کرد.
در شهر آرام و کوهستانی رانی، راننده تاکسی فروتن، شانموغان، یک چیز را بیش از هر چیز دیگری گرامی میدارد – خودروی قدیمی امبسادور خود را. وقتی سرنوشت او را محک میزند، او باید ثابت کند که تا کجا حاضر است برای چیزی که برایش عزیز است، پیش برود.
این اجرا، اولین اجرای زنده مشترک برایان و راجر اینو است که در آن، آهنگهایی از تمام دورانهای مختلف و متنوع فعالیت حرفهای هر دو هنرمند به نمایش گذاشته میشود.
زنی جوان پس از ورود به حومهٔ شیکاگو، به گمشدن مرموز پسرعمویش مشکوک میشود و به زودی درمییابد که وحشتناکترین گمانههایش، تنها بخش کوچکی از یک حقیقت بسیار ترسناکتر است.
یک متصدی مهمانخانه، سفری ۷۰۰ کیلومتری با دوچرخهٔ برقی را برای خودشناسی آغاز میکند. این ماجراجویی با هدف پایداری زیستمحیطی، بازسازی روابط اجتماعی و کشف دوبارهٔ واقعیتهای کوچک و محلی صورت میگیرد.
در سال ۱۹۷۴، زاپا و گروه "مادرز" کنسرتی را در استودیوی هالیوود خود برای پخش از شبکههای تلویزیونی فیلمبرداری کردند. مشکلات همگامسازی صدا باعث شد تا این فیلم تا کنون کنار گذاشته شود، و اکنون، "ارزانتر از چیپ" پس از ۵۰ سال بالاخره منتشر میشود.
روزنامهنگاری که قصد راهاندازی یک اپلیکیشن دوستیابی را دارد، باید نقشهای از عاشقانه ترین مکانهای فلوریدا را تهیه کند. او برای این کار مجبور است با یک راهنمای تور که سلیقهای کاملاً متفاوت دارد، همکار شود.
این اقتباس صحنهای از فیلم سال ۲۰۰۵ جرج کلونی، داستان ایستادگی روزنامهنگار ادوارد آر. مورو در برابر مبارزات ضدکمونیستی سناتور جوزف مککارتی در اوایل دهه ۱۹۵۰ را دنبال میکند. این نمایش به صورت زنده از یکی مانده به آخرین اجرای خود در تئاتر وینتر گاردن شهر نیویورک پخش شد.
جسیکا، زن جوانی که در یک عتیقهفروشی کار میکند، احساس بیهدفی میکند. زندگی او با یافتن گردنبندی مرموز که شبیه یادگاری مادر مرحومش است، دگرگون میشود. جسیکا برای کشف ارتباط این گردنبند با گذشته خانوادگیاش، با ...
در سال ۱۹۶۶ میلادی، نورا و هکتور، دو فیزیکدان برجسته، به سال ۲۰۲۵ سفر میکنند. در این سفر زمانی، نورا به سرعت پیشرفت کرده و در دنیای جدید به شکوفایی میرسد، اما هکتور با چالشها و مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند. این وضعیت، نورا را در دوراهی دشواری قرار میدهد: انتخاب میان عشقش به هکتور و پذیرش دنیایی که زنان را توانمند میسازد.