این فیلم، اقتباسی است از کتاب پرفروش «راه من، راه من» نوشته بیل بنتون که خاطرات سفر او به کامینو د سانتیاگو را روایت میکند. فیلمساز، داستان جستجوی معنای زندگی توسط این مرد را به تصویر میکشد. مردی که در طول این سفر پیادهروی، در هر گام به معنای واقعی کلمه به پاسخ پرسشهایش نزدیکتر میشود، بیآنکه از این موضوع آگاه باشد.
کارآگاهی بدنام و زوجی جوان که در آستانه نابودی قرار دارند، باید با زمان مسابقه دهند تا خودشان و کسانی را که قسم خوردهاند از آنها محافظت کنند، از دست ارواح، تسخیرشدگان و نفرینشدگان نجات دهند.
یک قاتل حرفهای که در یک سازمان مخفی زیرزمینی فعالیت میکند، مدام بین کابوسهای وحشتناک و واقعیت زندگیاش دست و پنجه نرم میکند. هنگامی که آخرین ماموریتش کشتن مادری سوگوار است، پی میبرد که هدفش بسیار نزدیکتر از آن چیزی است که تصور میکرد.
در دل غرب وحشی، گروهی یاغی پس از دستبرد به قطار، کیسهٔ خالی پول را مییابند. این کشف، آنها را به جان هم میاندازد. هر کدام در تلاش برای تبرئهٔ خود و یافتن دزد اصلی، دیگری را متهم میکند. در این میان، سایهٔ مرگ با هر اتهام و انکار، سنگینتر میشود.
بتي فلاد، دختری نوجوان با تواناییهای جادویی، در خانوادهای عجیب و غریب زندگی میکند. او با نزدیک شدن به سن نوجوانی، رازهای خانواده را کشف کرده و هویت واقعی خود را مییابد.
داستان در سال ۲۰۳۸ در جهانی ویرانشده روایت میشود. انسانها در پشت دیواری غولپیکر پناه گرفتهاند و با یکدیگر در حال جنگ هستند. زنی به نام دنیس با تشویق نگهبانی به نام تام که وعده دنیایی بهتر را میدهد، به سفری پرمخاطره میرود.
اسکایفورس" داستانی جذاب را روایت میکند که از رویدادهای واقعی یکی از مرگبارترین حملات هوایی بین هند و پاکستان الهام گرفته است. گم شدن یک قهرمان و جستجوی حقیقت توسط یک همرزم، اثری حماسی است که به شجاعت، فداکاری و شهامتی شکستناپذیر ادای احترام میکند.
داستان گری، پسر بازماندگان هولوکاست، به بررسی تاثیرات روانی و بین نسلی این فاجعه میپردازد. او با کندوکاو در گذشتهی والدینش، با هویت خود و میراث دردناک خانوادگیاش روبرو میشود.
دانشآموزان سال آخر دبیرستان، در آخرین سال تحصیلی خود، باید برای کسب دیپلم خود تلاش کنند و همچنین در مسابقات المپیک زمستانی بین مدارس، که رقابتی نفسگیر است، به پیروزی دست یابند.
نوبوماسا تسوبوی، صاحب یک کارخانه کوچک، متوجه میشود که دخترش یوشیمی به بیماری قلبی مبتلا است و تنها ده سال دیگر زنده خواهد ماند. او و همسرش این خبر را نمیپذیرند و نوبوماسا تصمیم میگیرد با مطالعهی قلبهای مصنوعی، راهی برای نجات دخترش پیدا کند.
نیکلاس، نوجوانی که به بوکس علاقه دارد، با مربیاش جاناتان دوست میشود و او را به همراه مادرش، ورونیکا، به شام دعوت میکند. اما ورونیکا و جاناتان در یک حلقهٔ زمانی گرفتار شدهاند.