گروهبان کلی برانت، که در حال بهبودی از آسیب زانو است، با وجود اینکه قلبش برای حرفهاش میتپد، تیم شهر زادگاهش را در جام کریسمس سالانه رهبری میکند. او متوجه میشود که راههای متعددی برای خدمت به یک جامعه وجود دارد.
یک مادر مجرد به همراه دو دخترش برای افتتاح یک غرفه در بازار شبانه به تایپه نقل مکان میکنند و هر کدام با چالشهای سازگاری با محیط جدید خود روبرو میشوند و در عین حال تلاش میکنند تا وحدت خانواده را حفظ کنند.
یک شاهزاده پس از مرگ همسرش در قرن پانزدهم، به خونآشام تبدیل میشود. او قرنها بعد در لندن زنی را میبیند که شبیه همسر مرحومش است و در پی او سرنوشت خود را رقم میزند.
زن جوانی از زندگی آشفتهاش فاصله میگیرد و در یک برج دیدهبانی آتشنشانی مشغول به کار میشود، اما وقتی پدیدههای ماورایی شروع به آشکار شدن میکنند، زندگیاش دگرگون میشود.
زندگی یک زوج جوان مغولی زمانی که تغییرات آب و هوایی آنها را مجبور به ترک خانه روستایی خود به مقصد شهر میکند، از ریشه ویران میشود، جایی که باید با شیوه زندگی ناآشنا سازگار شوند.
یک اینفلوئنسر مد دعوت میشود تا به همراه پسرش در یک کمپین روز مادر شرکت کند، اما برنامههای او با نقل مکان مرد جوان به آمازوناس به هم میریزد. این اینفلوئنسر پسرش را دنبال میکند و سفری متحولکننده را آغاز میکند.
یک قهرمان اکشن هالیوودیِ از مد افتاده، نقشی در پانتومیم کریسمسیِ عجیب و غریب یک روستای کوچک انگلیسی ایفا میکند، جایی که از طریق مربی رقص رک و صریح نمایش، الهام غیرمنتظرهای پیدا میکند.
از مربیگری فوتبال در تیم پروها تا زندگی در خیابانها. استن باید با شیاطین درونش روبرو شود و اعتیادش را شکست دهد اگر میخواهد زندگیاش را متحول کند و یک دبیرستان کوچک مسیحی را به اولین قهرمانی فوتبال ایالتی برساند.
پس از مرگ پدرش، ال دشوودِ آرام و منطقی برای کمک به خانوادهاش به خانه بازمیگردد - اما خود و خواهر آزاداندیشش را درگیر هرج و مرجِ شوخیهای خانوادگی و عاشقانههای غیرمنتظره میبیند.
وقتی بابانوئل، در بحبوحه یک بحران وجودی، تصمیم به تعطیلات میگیرد، همسرش مارگارت - که همیشه آماده حمایت (و تحمل) شوهرش است - چارهای جز رفتن به سر کار و نجات خاصترین روز سال ندارد.