کونگ شیو، کارگر زنی معمولی، در بازه زمانی اواخر دهه 1960 تا اوایل دهه 1980، با شهامت از دو ازدواج ناموفق خود رهایی یافت و در خلال کار طاقتفرسای کارگاه، در اوقات فراغت به نوشتن پرداخت و به یک نویسنده تبدیل شد.
کاترینا و دوستانش با شاهزاده جوانی روبرو میشوند که فقط کاترینا میداند او قهرمانی از یک بازی ویدیویی با آیندهای شوم است. آیا او میتواند او را نجات دهد؟
الی به همراه دوستان جدیدش، مترسک، مرد حلبی و شیر ترسو، که بر اثر گردبادی به دنیایی جادویی و ناشناخته پرتاب شدهاند، به دنبال جادوگری هستند که آرزوهایشان را برآورده کند.
گروهی از موجسواران ماجراجو به جزیرهای دورافتاده و مرموز سفر میکنند که از روی نقشهها محو شده است. آنها در این جزیره به دنبال موجهای هیجانانگیز میگردند...
زوجی متاهل که قصد داشتند از یکدیگر جدا شوند، در یک حادثه دچار فراموشی می شوند. آنها دیگر هیچ خاطره ای از یکدیگر یا زندگی مشترکشان ندارند. با این حال، آنها دوباره عاشق یکدیگر می شوند. خانواده های آنها که از این موضوع مطلع می شوند، سعی می کنند حافظه آنها را بازگردانند تا طلاق آنها نهایی شود.
شما را دعوت میکنیم تا در یک ماجراجویی نفسگیر و فراموشنشدنی، شوانگ هو ، بازیگر و ماجراجوی نیمهوقت، را در سفر به یکی از بینظیرترین و زیباترین نقاط جهان، یعنی صخرههای مرجانی بزرگ، همراهی کنید.
مادربزرگ سالخورده گجراتی، با بهرهگیری از سنت گرامی ترشیسازی، بار دیگر با خانوادهاش پیوند برقرار میکند و گرمی و طعم را به جمع آنان و دیگر افراد جامعهاش هدیه میبخشد.
دانشگاهی، پژوهشگری را که در زمینه پدیدههای فراطبیعی تخصص دارد، به کار میگیرد تا درباره زنجیرهای از مرگهای رازآمیز تحقیق کند. گروهی این مرگها را به نیروهای ماورایی نسبت میدهند.
کاراگ، یک پوما تغییرشکلدهنده که در طبیعت وحشی بزرگ شده، به دبیرستان کلیرواتر، مدرسهای برای «وودواکرها» (کسانی که میتوانند به حیوانات تبدیل شوند) میپیوندد. او با دوستانش هالی (سنجاب) و براندون (گاومیش کوهاندار آمریکایی)، در میان رازها و خطرات دنیای وودواکرها حرکت میکند.
این داستان، ماجرای یک مرد جوان مبتلا به فراموشی را روایت میکند که در جریان یک شیوع بیماری شبیه به زامبیها، با یک بقاگرای زبر و زبردست متحد میشود تا دوست دخترش را پیدا کند.
در این داستان درباره تابآوری، انسانیت و قدرت دگرگونکننده هنر، دیوین جی که به اشتباه در زندان زندانی شده است، با بازی در یک گروه تئاتر به همراه دیگر زندانیان، هدفی برای زندگی پیدا میکند
نیکو، گوزن شمالی کوچکی است که توانایی پرواز دارد و آرزوی دیرینهاش پیوستن به گروه گوزنهای پرنده بابا نوئل است. اما او به جای رسیدن به آرزویش، سورتمه بابا نوئل را گم میکند. در جریان تلاش برای بازگرداندن سورتمه، نیکو به اهمیت دوستی و ارزش انجام کارها به روش منحصر به فرد خود پی میبرد.