اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
این فیلم که در طی چهارسال ساخته شده است به زندگی شخصی و حرفه ای "کانر مک گرگور" یکی از برترین بوکسورهای حال حاضر میپردازد. از زندگی در خانه مادرش تا بدست آوردن مقام های جهانی و زندگی قهرمانی.
این فیلم که در دوران چیرگی سوسیالیسم بر چکسلواکی ساخته شده نگاهی به ماجراجویی های مهندسی به نام میرک می افکند که پی به راز های مخوف یک کارخانه و کارکنان عجیبش می برد.
«سرهنگ جک اونيل» (راسل) فرماندهي يک تيم داوطلب را براي رد شدن از يک حلقه (به شکل يک دروازه ي ستاره اي در کهکشان) و گذر در تونل زمان به عهده مي گيرد. خيلي زود گروه به صحرايي در سياره اي ديگر منتقل مي شوند. صحرانشيان که شبيه مردم مصر باستان هستند سرکرده اي دارند که زندگي جاودان دارد و جسمش به طور مداوم تازه و باطراوت مي شود …
این فیلم رقابتهای جهانی شنا را نشان میدهد. «ووسنگ» یک ورزشکار شنا و هدفش کسب مقام قهرمانی در این رقابت هاست، از طرفی «وون» هم یک شناگر بسیار با استعداد است که به دلایلی این ورزش را رها کرده است و بعد از بازگشت مدتی تصمیم دارد دوباره به این عرصه برگردد...
پس از شکست در انتخابات فرمانداری، دادستان منطقه "مارک بردی" به عنوان رئیس یک زندان ایالتی که بسیاری از تبهکارانی که به زندان انداخته در آن هستند منصوب می شود و...
فیلم داستان یک خلبان جوان را روایت می کند که برای نشان دادن استعداد خود در خلبانی ، هدایت یک هواپیما را برای سفر به قاره ی آسیا بر عهده می گیرد. اما اواسط راه به آنها گزارش می دهند که جزیرهای روبرویشان وجود دارد که آشتفشانش فعال شده است و…
یک سروان آتشنشان کالب هولت (کرک کامرون) در تمام عمر از این شعار آتشنشانها پیروی کرده است (هرگز همکارت را پشت سر رها نکن) و حالا پس از ۷ سال زندگی مشترک قصد رها کردن همسر خود را دارد...
«فارستر» (کانري)، نويسنده اي که پس از بردن جايزه ي پوليتسر در چند دهه ي قبل ديگر کتابي ننوشته، و «جمال» (براون)، پسري شانزده ساله که اشتياقي نهفته براي نوشتن دارد، در دنياي خود زندگي مي کنند. «جمال» روزي از سر اتفاق با «فارستر» آشنا مي شود. اين دو، پس از آشنايي اوليه، يک ديگر را به نوشتن تشويق مي کنند و به رغم تفاوت سن و پايگاه طبقاتي شان، با هم رفيق مي شوند.
"موریس فیگل" سارقی است که به تازگی دوران محکومیتش را به پایان رسانده.او مردی را به قتل رسانده و خود را برای سرقت از یک خانه آماده می کند.دوستش"سیلین" برای او تجهیزات مورد نیاز را مهیا می کند اما او در حقیقت خبرچین پلیس است و...
ناگهان "لاورا مارس" از چشمهای یک قاتل سریالی ارتکاب جنایات او را می بیند. او با پلیس تماس گرفته و با کمک یک کارآگاه پلیس تلاش می کنند قاتل را متوقف کنند. اما ابتدا باید او را شناسایی کنند...