نعمت (نعمت الله آغاسي) چوپان فقيري است كه تصميم دارد با ستاره (هاله) ازدواج كند. قاچاقچي خبيثي به نام جاسم (حسين گيل) ـ كه توبا (آرزو غفاري)، خواهر نعمت را اغفال كرده ـ ستاره را مي ربايد و نعمت با او درگير شده و او را به شدت مضروب مي كند. جاسم به تلافي، نعمت را در جريان سرقتي ساختگي فرار مي دهد و او را روانه زندان مي كند. مادر نعمت فوت مي كند و ستاره و توبا به كوير مي گريزند. توبا فرزند خود را به دنيا مي آورد و به ستاره مي سپارد و ناپديد مي شود. نعمت پس از آزادي در كاباره اي به عنوان خواننده مشغول كار مي شود و پس از كسب شهرت به زادگاهش باز مي گردد. شايع است كه ستاره به او خيانت كرده و به همين دليل نعمت مورد بي مهري اهالي زادگاهش قرار مي گيرد. او كه مصمم به كشتن ستاره است با توبا مواجه مي شود كه حقيقت را براي وي فاش مي كند. توبا از شدت خشم جاسم را به قتل مي رساند و روانه زندان مي شود. نعمت و ستاره پيمان زناشويي مي بندند و سرپرستي فرزند توبا را به عهده مي گيرند.
هنگامی که درگیری های داخلی منجر به نقشه ای برای نابودیِ امپراتور می شود ، گروهی جنگجوی حرفه ای و وفادار ماموریت می یابند تا از امپراتور محافظت کنند. اما…
در فیلم اول که اکیپ برای مراسم عروسی اسماعیل جمع شده بودن ، این دفعه برای مراسم ختنه کردن نوه اسماعیل ، ماتیاس آستین ها رو بالا میزنن . فقط یه مشکلی وجود داره ، خانواده مادر لتونیایی ماتیاس ، به طور قاطع با مراسم ختنه مخالفت میکنه . به همین خاطر اکیپ یه نقشه میکشه ، قراره ماتیاس رو به سیواس آورده و در جریان یک مراسم دسته جمعی ختنه بچه ها اون رو هم مخفیانه وادار به ختنه کردن بکنن . در حالی که تمام این اتفاقات داره رخ میده ، تئوپچئو فیکرت هم به دنبال راه های اعلان عشق خودش به لیلا که در هتل سیواس کار میکنه ، خواهد افتاد
این گروه که این دفعه با Ada (جزیره) برگشتد ، این بار در حالی که از یک طرف میخواهند با شرایط جزیره خودشان را وفق بدهند ، از طرف دیگر هم با لذت بردن از دریا و آفتاب ، آماده ماجراهای جدید میشوند . در حالی در این جزیره که مدت معینی در آن اقامت دارند ، امتحان بقا در حیات را میگذرانند که با وقایع کمیکی که برسرشان می آید و با اضافه شدن کاراکترهای مرموز و حتی ترسناک ، ماجرا به جاهای باریک کشیده میشود و...
این فیلم 4 بخش پخش میشود که چهار زندگی مختلف را با تمام مشکلاتشان مورد تحلیل قرار میدهد در اپیزود اول فردی به نام نیکلا در تصادفی فلج میشود که در نتیجه مجبور به رفتن پیش فیزیوتراپی به نام لوسیا میشود و عاشق وی شده و … . در داستان دوم فرانکو و مانوئلا زوج جوانی هستند که بدلیل اینکه بچه دار نمیشوند به پزشکی در بارسلونا مراجعه کرده و داستانهای مختلفی را بوجود می آورند و … . در داستان سوم فیلیپو و فاسکو دو همجنس ب-ا-ز هستند که تصمیم به ازدواج میگیرند ولی … . در داستان چهارم فردی به نام ارنستو که یک گارسون در رستوران بزرگ محسوب میشود عاشق کمک سر آشپز انجا میشود ولی …