یک مرد سرمایه دار و ثروتمند با فردی دیگر از شرکتی شرط میبندد که توانایی زندگی در خیابان های لس آنجلس را دارد.ولی بدون پول و لوازم خانه بنظر میرسد سخت تر از آنی بود که فکرش را میکرد...
نبراسکا، اواخر دهه ی 1960. ماجراهای رابطه ی پرتنش دو برادر؛ یکی «کلانتر جو رابرتس» (مورس) و دیگری، «فرانک» (مورتنسن)، جوانی که از ویتنام بازگشته و نمی تواند در جایی مستقر شود. سرانجام «جو» ناچار به تعقیب «فرانک» می شود که صاحب یک نوشگاه را به قتل رسانده است.
«هادسن هاک» (و يليس)، سارقي است فرز و معروف که تازه از زندان سينگ سينگ آزاد شده است. «گيتس» (هريس)، مأموري که آزادي مشروط او را امضا کرده، به او پيشنهاد دزديدن مجسمه ي گران قيمت و با ارزش اسبي را مي دهد که از آثار «لئوناردو داوينچي» است و قرار است در يک حراجي به مزايده گذاشته شود...
نیک لنگ بازیگر معروف هالیوود است که همه او را با فیلم های اکشن اش می شناسند. نیک برای فیلم بعدی اش، او نیاز به یک انگیزهی مناسب و الهام بخش دارد. بنابراین با ستوان جان موس، پلیسی به میل به کارهای اکشن، دوست می شود و…
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
«فرانکي» (فايفر) پيشخدمت «آپولو»، رستوراني در مرکز شهر نيويورک است که زندگي تنهايش بين محل کار و آپارتمان کوچکش محدود مي شود. «جاني» (پاچينو) نيز کلاهبرداري است که پس از هجده ماه حبس به نيويورک مي آيد. و «نيک»، مالک مهربان «آپولو» او را به عنوان آشپز استخدام مي کند. پس از چندي ميان «فرانکي» و «جاني» رابطه اي دوستانه ايجاد مي شود...
رولی تایلر هم اکنون یک اسباببازی ساز است. مایک، شوهر سابقش دوست دخترش نیز یک پلیس است. مایک از رولی کمک می خواهد تا یک قاتل را به دام بیاندازند. عملیات به نحو احسنت انجام می شود تا زمانی که سر و کله یک آدم ناشناس پیدا می شود که هم قاتل و هم مایک را می کُشد. رئیس مایک می گوید این کار خود قاتل بوده است که مایک را کُشته، اما رولی باور نمی کند و..
هیلاری اونیل (رابرتس) زن جوانی است که پس از بی وفایی محبوبش، زندگی اش به هم ریخته است. او که خانه ی مشترکشان را ترک کرده، حالا نیاز دارد کاری تازه و جایی برای ماندن پیدا کند. او یک تقاضانامه ی پرستاری شبانه روزی پر می کند و به عنوان مراقب و پرستار ویکتور گدیس (اسکات)، مردی از یک خانواده ی مرفه که مبتلا به سرطان است، مشغول به کار می شود...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
ورونیکا(ژاکوب) به کراکوف میآید و در مدرسه موسیقی به تحصیل آواز میپردازد، اما پس از مدتی بیمار میشود و طی نخستین اجرای عمومیاش روی صحنه میمیرد. در همین زمان در پاریس، ورونیک(ژاکوب) آرزوهایش را برای بدل شدن به یک خواننده حرفهای کنار میگذارد تا معلم مدرسه شود و در این بین با عروسکگردانی ملاقات میکند. ورونیک در ضمن گوئی با نوعی تلهپاتی وجود همزاد درگذشتهاش را حس میکند.
“چو سینگ” در جستجوی “مایکل چن” است تا تبدیل به شاگرد بعدی “کو چون” شود. اما پس از اینکه یک تبهکار بر سر راه آنها قرار می گیرد، آن دو مجبور می شوند, اختلافات خود را کنار گذاشته و با هم متحد شوند…
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 15 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
شهري در دنياي آينده اي تاريک و آشفته. قصابي (دريفوس) با کشتن شاگردانش و فروش گوشت آنان به مشتريان تأمين معاش مي کند. «لوييزون» (پينون)، دلقک بي کار که تازه استخدام شده، قرار است قرباني جديد او باشد. اما «ژولي» (دونياک)، دختر قصاب به «لوييزون» دل مي بندد و او را از خطر آگاه مي کند.