وقتی یک نقاشی قدیمی که یک زن و دو مرد را در حال شطرنج بازی کردن نشان میدهد، را باز میگرداند جولیا متوجه نوشته «چه کسی شوالیه را کشت» در زیر آن میشود. صاحب نقاشی میگوید یکی از اجدادش که شوالیه بوده، به قتل رسیده است و ممکن است این نقاشی بتواند هویت قاتل را معلوم کند...
یک فرد شلختهی آمریکایی که آخرین بازماندهی خانواده اش است برای اینکه بتواند صاحب تاج و تخت خانوادگی خودش شود باید فوت و فن های زبان انگلیسی را یاد بگیرد ...
قرن نوزدهم. «ریچارد فرانسیس برتن» (برگین) و «جان هنینگ اسپیک» (گلن) راهی افریقا می شوند تا سر منشاء رود نیل را کشف کنند. در آغاز آن دو تیم خوبی هستند اما خیلی زود رفاقت شان به رقابت بدل می شود. در بازگشت به لندن، «اسپیک» اعتبار کشف را به خود نسبت می دهد و «برتن» می گوید که مدارک کافی برای این امر وجود ندارد…
در جریان غرق شدن یک کشتی انگلیسی بر اثر برخورد با مین در سواحل یونان، دستگاهی سری که تنها وسیله ی مخابره ی فرمان «آتش» به زیردریایی های مجهز به موشک های دوربرد نیروی دریایی انگلستان است، مفقود می شود. «جیمز باند» (مور) در مأموریتش برای یافتن دستگاه، درگیر رقابتی سخت با جاسوسان روسی می شود...
داستان پیچیده ارواح دیکنزی در مورد دو کودک خردسال که با مادرشان به یک عمارت قدیمی نقل مکان می کنند. روح ساکن ناب آنها را با دو کودک ارواح آشنا می کند که از آنها می خواهند یک معمای باستانی را حل کنند..
با مرگ «ارل گورنی سیزدهم» (اندروز)، برادر او «سر چارلز» (مروین)، همسرش نلیدی کلر» (براون) و پسرشان «دینزدیل» (ویلیرز)، برای شنیدن وصیت نامه جمع می شوند. «تاکر» (لو)، خدمتکار قدیمی خانواده سی هزار پاوند به ارث برده، اما همه از شنیدن خبر دادن لقب «ارل» به «جک» (اوتول) که حالا «ارل گورنی چهاردهم» شده، شوکه می شوند…
یک سفر باستان شناسی تابوت یک ملکه مصری را که به خاطر قدرت جادویی اش معروف است به لندن بازمی گرداند. روح او در قالب یک دختر جوان باز می گردد و اتفاقات عجیبی شروع می شود...
جرالد اتلی، فروشندهی عتیقهجات شکستخورده، به خاطر اجاره عقبمانده از خانهاش بیرون انداخته میشود و شب را در خانه یک دوست میگذراند. دو روز بعد در محوطه یک فرودگاه به هوش میآید و خود را درگیر جاسوسی بینالمللی میبیند...
در دوران جنگ جهانی اول، یک سرباز ارتش متهم به فرار از خدمت می شود. افسری که مسئول دفاع از او در دادگاه نظامی است، متوجه می شود ماجراهای بیشتری از چیزی که به چشم می آید در جریان است …
کارول (کاترين دنوو) زن جوان بلژيکي است، که در يک آرايشگاه کار ميکند. او از لحاظ روحي دختر آشفته و پريشان است و نسبت به مردان احساس بدي دارد. حتي با پسري که شديدا به او علاقه دارد، نميتواند ارتباط برقرار کند. او در لندن به همراه خواهرش هلن (ايوان فرنوکس)زندگي ميکند در حالي که بشدت گوشه گير و خجالتي است. هنگامي که هلن براي گذراندن تعطيلات به همراه دوست پسر متاهلش (لن هنري) به ايتاليا ميرود، کارول تنها ميماتد. او پس از انزوا در محيط کار، خودش را در آپارتمانشان محبوس ميکند و به مرور اسير ترسهاي جنون آور و پارانويايي خودش ميگردد و بيماري رواني ميشود...
سریال تلویزیونی "هواپیماسازان" که در کارخانه هواپیماسازی اسکات فریلونگ می گذرد، به فعالیت های روزمره یک شرکت چند میلیون پوندی و به ویژه جاه طلبی های مدیر عامل بی رحم آن، جان ویلدرز، می پردازد.
شرلوک هلمز به همراه دوستش دکتر واتسون (یا برادرش مایکرافت) به حال مسائل عجیب و حواث خطرناکی همچون سه شیروانی، دایره قرمز، کارآگاه در حال مرگ و جعبه مقوایی می پردازند...