شکارچی شهر، سائبا ریو، پس از ماه ها بیکاری، سرانجام یک مشتری پیدا می کند و او همان زیبای خبرنگار تلویزیون مگا سیتی، سایاکا است که از جان خود می ترسد. بیشتر از این، دشمنان او کارفرمایانش هستند که آماده هستند از هر روشی برای کشتن او استفاده کنند. ریو با قدرت یک ایستگاه تلویزیونی برای نجات سایاکا روبرو می شود، اما متوجه می شود که همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.
تیم شوهوکو پس از شکست مقابل کاینان، به یک مسابقهی دوستانه با تیم قدرتمند و ناشناختهی ریوکوفو دعوت میشود. مربی آنزای امیدوار است این مسابقه به بازگشت اعتماد به نفس تیمش کمک کند، در حالی که قدرت تیم حریف، به ویژه برای ساکوراگی، یک تهدید جدی به شمار میرود.
پس از جنگ یک ساله ، صلح بین زئون و فدراسیون زمین امضا شد. با این حال ، سه سال بعد ، برخی از نیروهای باقی مانده Zeon که هرگز دست از سرقت فدراسیون موبایل جدید برنداشتند...
یک ویروس کشنده به نام مدوزا در سراسر جهان همه گیر میشود. به منظور فرار از این ویروس کشنده تعداد انگشت شماری از مردم انتخاب می شوند و در کپسول هایی به منظور درمان در آینده قرار داده می شوند. "کازومی" یک دختر جوان یکی از ۱۶۰ نفری است که برای این منظور انتخاب شده و در داخل یک قلعه باستانی به خواب مصنوعی درون کپسول ها فرو برده میشود و...
پادشاه "Scribble" در آسمان انرژی زندگی خود را با خط خطی کردن شارژ می کند هنگامی که مردم جهان خط و خط زدنشان را کاهش دهند زندگیش به خطر می افتد. ارتش برای اجرای بیشتر خط نوشتن اعزام می شوند...
داستان این قسمت از این قرار است که کریتو (Kirito) و دوستانش تصمیم میگیرند تا عضو یک دنیای شبیهسازی زیرآبی شوند تا بتوانند خواسته یویی ( Yui) که دیدن یک وال هست را برایش برآورده سازند. اما متوجه میشوند که یویی (خواهر کریتو) از آب وحشت دارد، بنابراین تصمیم میگیرند در دنیای واقعی به او شنا یاد بدهند…
داستان این انیمه در مورد پسر جوانی ترسویی به نام Yugi Mutou است که عاشق انواع بازی ها می باشد و مورد آزار و اذیت دوستانش اکثر مواقع قرار می گیرد روزی او موفق می شود یک پازل باستانی به نام Millennium Puzzle را حل نماید که حل این پازل باعث می شود که او تبدیل به یک قمار باز حرفه ای شود و روح مرموزی دربدن او نفوذ نماید و از این به بعد یک تاریکی در قلب او نفوذ می کند . بازنده های این مسابقات باید مجازات های تاریکی شوند و با نام Penalty Game نیز شناخته می شوند . او در بسیاری از بازی های کارتی برای کسی شانس برنده شدن نمی گذارد و در اکثر بازی ها برنده میدان است . یوگی و دوستانش متوجه می شوند که روحی که در پازل ها وجود دارد یکی از فرعون های مصر در زمان گذشته می باشد که حافظه اش را از دست داده است و با نام Pharaoh شناخته می شود و …
ماجراجویی های افسانه ای ده جنگجوی بی باک که توسط ، سانادا یوکیمورا ، در سال ۱۶۰۰ هنگامی که در اواسط دوره ی پر آشوب سنگوکوی ژاپن هستند را به تصویر میکشد.
تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
مانجی یک شمشیرزن نامیراست که با زندگی ابدی نفرین شده و از مرگ هایی که توی این مدت زمان باعثشون شده خسته شده. اون به غیر از کشتن هیچ استعداد دیگه ای نداره برای همین یه نقشه میچینه که فراپذیریش رو برگردونه: باید ۱۰۰ انسان خبیث رو به ازای هر انسان خوبی که کشته، بکشه. جادوگری که این نفرین رو روی مانجی گذاشته با این نقشه موافقت میکنه و مانجی راهش رو برای کشتن هزار انسان خبیث شروع میکنه و...
وقتی عاشق یکی شدی، دیگه نمیتونی جلوی عشقتو بگیری. یک برخورد عجیب باعث آشنایی آماکوسا ریو ، یک تاجر با مشخصات عالی که جلوی زنا وا میده، و دوست صمیمی خواهر دبیرستانیش ، آریما ایچیکا میشه. از اونجا دیوانه وار عاشق میشه. از طرفی ، آماکوسا تقریباً با روش های خیلی مستقیم به اون نزدیک میشه، در حالی که آریما از این کارا بدش میاد و خیلی بی پرده بهش بی احترامی میکنه... آماکوسا هم این کارو یه جور ابراز عشق برداشت میکنه. این ماجرا یه کمدی عاشقانه درباره ی یه کارمند زبده ی پیچیده و یه دختر دبیرستانی اوتاکوی معمولیه...
هاناکو، ورزشکاری حرفهای است ولی دانشآموزی احمق و علایقی عجیب دارد که با اولیویا، دانشآموزی انتقالی از آمریکا بازی میکند. هرچند، انرژی آنها باعث خشمگین شدن کاسوکی میشود که برای اینکه همیشه توسط خواهرش مسخره میشده و از بازی ها متنفر است. با تغییر وقایع، مشخص میشود که زبان انگلیسی هاناکو افتضاح است و از همکلاسی خارجی زبانش اولیویا کمک میخواهد ولی اولیویا که در ژاپن متولد شده و توسط والدینی خارجی بزرگ شده بود، اصلا نمیتواند انگلیسی صحبت کند! مراقب اوقات کمدی این سه دختر در مدرسه باشید.
آستا و یونو در یک کلیسا در یک روز به عنوان نوزاد در سبد رها شدند و از آن زمان به بعد با هم بودند. وقتی بچه بودند، قول دادند که با هم رقابت کنند تا ببینند چه کسی پادشاه بعدی جادوگرها میشود. اما با بزرگ شدن، تفاوتهای بین آنها مشخص شد: یونو یک نابغه جادویی بود، در حالی که آستا هیچ قدرت جادویی نداشت. در کشوری که جادو همه چیز است و توانایی ورزشی مهم نیست، آستا هر روز با تمرینات بدنی و اراده قوی سعی میکرد جادو یاد بگیرد.
هوتارو اورکی، پسر دبیرستانیای که به کمکاری عادت دارد، به درخواست خواهر بزرگترش به باشگاه ادبیات کلاسیک میپیوندد. در آنجا، با چیتاندا اِرو، دختری آرام و زیبا اما بسیار کنجکاو، فوکوبه ساتوشی، پسر خندهرویی با حافظهای خارقالعاده، و ایبارا مایاکا، دختری کوتاهقد و سختگیر آشنا میشود. آنها برای حل معمایی که ۴۵ سال پیش رخ داده است، دست به کار میشوند. سرنخهای این معما در مجموعهای قدیمی از آثار اعضای پیشین باشگاه کلاسیک، با نام "هیوکا"، پنهان شده است.
در آینده ای دور ، جایی که سایبورگ ها و انسانها تلاش برای جنگ میکنند تا دنیا رو نابود کنند . در این هنگام شخصیت جدیدی وارد میشه به نام ” کاشرن ” که تمام حافظه ی گذشته اش پاک شده .در بارن و دنیای تاریکی جایی که هر کسی که در آنجا زندگی میکنه اون ازش متنفره شیاطینی که در گذشته میخواستند او را بکشند . ” کاشرن ” سعی بر این داره تا بتونه خاطرات گذشتش رو شکار کنه بوسیله ی پا گذاشتن در اون دنیا و مقابله با آنها ….
در دنیایی که فقط نجیب زاده ها قدرت مبارزه با هیولاها که مانا نام داره رو دارن، دختر جوونی به اسم کوفا فرستاده میشه که استعداد ماریدا که یه دختر پر سر و صدا توی خونواده دوک هست رو پیدا کنه. اگر هم استعدادی نداشته باشه اونو به قتل برسونه که این موضوع قسمت تاریک ماموریتشه.
روزی در وسط اقیانوس آرام معجزه ای رخ داد و یه قاره از ناکجا آباد پیداش شد! قاره جدید خانه گیاهان و موجودات جدید و مرموز بود! بشر هم دل توی دلش نیست که بره روی این موجودات تحقیق کنه.
“تاتارا فوجیتا” پسری دبیرستانیه که سخت به دنبال پیدا کردن چیزیه که در اون خوب باشه ولی هر کاری رو که امتحان می کنه در سطح متوسطی ظاهر میشه و چیزی که می خواد رو به دست نمیاره. از طرفی بخاطر کم توان بودن و ضعیف بودن همیشه مورد هدف زورگیرهای مدرسه ست. روزی از روزها، “کانامه سنگوکو” با صحنه زورگیری از فوجیتا روبرو میشه و بهش کمک می کنه. بعد از اون مشخص میشه که سنگوکو کسیه که در رشته رقص بالروم یا تالار تبحر بالایی داره و همین باعث میشه که پای فوجیتا هم به دنیای رقص کشیده بشه.
روبرتا، آن تروریست سابق و خدمتکاری که در فصل نخست سریال «بلک لاگون» حضور یافت، در این مجموعه انیمهای کوتاه پنج قسمتی بازمیگردد؛ این بار، تمامی شرطبندیها لغو شده است! حامی روبرتا، پدرخواندهٔ خاندان لاولیس، در جریان یک گردهمایی سیاسی به قتل میرسد. رد پای قاتل به زودی به روآنآپور میانجامد؛ بنابراین، اکنون او برای انتقامجویی به این مکان بازگشته است! با این حال، گارسیا، پدرخواندهٔ جدید، و فابیولا ایگلیسیاس، شاگرد و خدمتکار روبرتا، درست پشت سر او هستند. با افزایش شمار قربانیان در کشتار خونین روبرتا، نیروهایی از درون آن جزیرهٔ فاسد (که شرکت لاگون نیز بخشی از آن است) و همچنین از کشورهای دیگر، به سمت چیزی که تهدید میکند به جنگی تمامعیار بدل شود، همگرا میشوند!
چهارده سال پس از شکست دادن مبارز افسانه ای هیمورا گنما و برملا کردن نقشه هی شوم شوگان ، شخصی به اسم کیباگامی جوبی به عنوان شمشیر زنی شکست ناپذیر در سرتاسر ژاپن پرسه میزند. در میان ماجراجویی خود در ژاپن به یک کشیش به اسم شوگی آشنا میشود که تاکنون جایی جز روستای خود را ندیده است و از دنیا بیرون بی خبر است. اما پس اینکه شیاطین روستایش را غارت میکنند و تمام اهالی آنجارا میکشند جوبی به هدف اصلی آنها تبدیل میشود زیرا سنگ اژدها که بسیار اسرار آمیز است را بدست آورده است. حال دو قبلیه ی شیطانی میخواهند شیگوره را اسیر کنند و بار دیگر داکویان باید از کشیش نور مواظبت کند …
پسری به اسم ساکوراگی هانامیچی ، بعد از مدت زیادی باز هم نمی تونی هیچ دست دختری پیدا کنه ، و وقتی که تونست یه نفر رو برای دوست داشتن پیدا کنه ، می فهمه که اون هم عاشق یه بسکتبالیست مشهور از مدرسه خودشونه و اینطوری ساکوراگی هانامیچی تصمیم می گیره که عضو تیم بسکتبال بشه و دل دختره رو به دست بیاره ، اما …