آنها با قاطعیت می گویند که تمام هیپی های دهه 60 در نهایت چیزی جز بانکدار نشدند. در میان ژاپنی که در دهه 1960 احیا شده بود، چهار مرد جوان آرزو دارند به ترتیب خواننده، نقاش، نویسنده و نویسنده کتاب های مصور شوند...
در ابتدای فیلم، پدر شوهر قهرمان داستان به طور غیرمنتظره ای بر اثر سکته قلبی می میرد. باقیمانده فیلم به صورت اپیزودیک در طول مراسم تشییع جنازه سه روزه که در خانه برگزار میشود، از حادثهای به حادثه دیگر میرود...
ایوا انوکیزو مردی میانسال است که علاقه عجیب و غیر قابل توضیحی برای ارتکاب قتلهای دیوانه وار و وحشیانه دارد.در نهایت او توسط پلیس در سرتاسر ژاپن تحت تعقیب قرار می گیرد اما همیشه به نحوی موفق به فرار می شود . او با زنی آشنا شده و عاشقش می شود و ..
هنگامی که یک پلیس به یک منطقه جدید منتقل می شود، واضح است که اوباش یاکوزاهای منطقه فقط با یک پلیس دیگر سر و کار ندارند. پلیس به دنبال نتایج است و از خشونت برای به دست آوردن نتیجه مصون نیست. با این حال، مسائل به سمت دیگری می رود، زیرا پلیس ماهیت اهداف خود را با همکاران خود در کنار هم قرار می دهد...
جوانی در نزدیکی یک صومعه بودایی، عاشق دختری میشود و او را باردار میکند. پس از افشای این راز، او برای فرار از مشکلات به شاگردی یک مجسمهساز میرود اما با ادامهی روابطش، اوضاع پیچیدهتر میشود.
ژاپن، اوايل قرن نوزدهم. »دکتر نايدي« (ميفونه)، مشهور به »ريش قرمز«، پزشک مسئول يک درمانگاه عمومي فقيرانه است. »دکتر نوبورو ياسوموتو« (کاياما)، پزشک يار جديد، به رغم نافرماني هاي اوليه اش از »ريش قرمز«، از جمله به خاطر افراط در نوش خواري و پوشش غير معمولش، سرانجام مي آموزد که يک پزشک خوب بايد فداکاري کند.
«سیاه مو»: یک سامورایی (میکونی) همسر وفادار (آراتاما) خود را ترک می کند تا با زن دیگری (واتانابه) ازدواج کند… «هوئیچی بی گوش» شبی روح یک سامورایی نزد پسر نوازنده ی نابینایی (کاتسوئو ناکامورا) می آید و از او می خواهد تا برای حاکم خردسال مرده ای آواز بخواند…«یک فنجان چای»: «کانایی سامورایی» (گانمون ناکامورا) مشغول نوشیدن چای عصرانه اش است، که تصویر یک سامورایی دیگررا در فنجان چای خود می بیند… «زن برفی»: دو مرد هیزم شکن (ناکادایی و اوکادا) در برف و بوران در کلبه ای خالی پناه می گیرند. ناگهان، زنی (کیشی) از غیب می رسد و حادثه های عجیبی اتفاق می افتد…
بک تاجر ثروتمند در بستر مرگ اعلام می کند همه ثروتش بین سه فرزند نامشروعش که وجودشان برای خانواده و همکارانش پنهان بوده است تقسیم خواهد شد. گروهی از همکاران و وکلایش تلاشهایی برای بدست آوردن پولهایش می کنند و...
"کینتا" که در فقر زندگی کرده تصمیم می گیرد به یاکوزای محلی بپیوندد. حرص و طمع او را به قاچاق مواد مخدر و انسان سوق داده و جیپ گروهش را پر می کند.یک روز او مسئول مراقبت از خوکهای رئیس مافیا که در نزدیکی یک پایگاه نظامی آمریکایی قرار دارد می شود و...
«گوندو» ( ميفونه ) مدير توليد يك كمپانى كفشسازى است. فرزند گوندو را مى ربايند و در قبالش تقاضاى پول هنگفتى مى كنند؛ اما خيلى زود معلوم مى شود كه به اشتباه فرزند راننده ى گوندو را ربوده اند...
داستان فیلم در کاواگوچی، درست در شمال توکیو در اوایل دهه 60، زندگی کارگران فقیر ریخته گری و خانواده هایشان را روایت می کند. و رویاهای یک دختر برای خودسازی از طریق رفتن به تحصیلات عالی...
پس از شکست نیروهای روسیه به دست ژاپنی ها،"کاجی" سربازی ژاپنی باقیمانده افرادش را از میان منچوری رهبری می کند. او که می خواهد نزد همسر عزیز و زندگی گذشته اش بازگردد، با وضعیتی سخت روبرو می شود. او به همراه افرادش وارد خطوط دشمن می شود و...