داستان انیمیشن ارباب حلقهها برگرفته از رمانی معروف به همین نام، نوشته جان رونالد روئل تالکین "John Ronald Reuel Tolkien" ، نویسنده معروف بریتانیایی، میباشد. یاران حلقه با هم متحد شده و سفری را برای نابودی حلقه آغاز می کنند، تا سرزمین میانه را از چنگال سارون نجات دهند…
در انتهاي جنگل هاي داخلي امريکا، گروهي از سربازان جنوبي به سرکردگي «سروان پي ير کوردونا» (ريورو) و هم راهش، «توسکارورا» (ميچم)، محموله اي از طلا را از قطار شمالي ها مي دزدند و «سرهنگ کورد مک نالي» (وين) را نيز گروگان مي گيرند. پس از جنگ و در ملاقاتي دوباره، «مک نالي» از «کوردونا» نام خائناني از ميان شمالي ها را که جاي محموله ي طلا را لو داده بودند مي خواهد...
قاضی "ویلیام پریست" در فاش کردن هویت واقعی "لوسی لیک" دست داشته، خاطرات دوران جنگ داخلی خود را بازگو می کند، از اعدام یک پسر جوان جلوگیری کرده و با "یانکی هوراس" در انتخابات رقابت می کند ...
در سال ۱۸۳۶ ژنرال “سانتا آنا” و ارتش مکزیک در تگزاس پیشروی می کنند. برای متوقف کردن او ژنرال “سم هیوستون” باید زمان کافی داشته باشد تا بتواند ارتشش را نظم دهد. برای بدست آوردن این زمان او به کلنل “ویلیام تراویس” دستور می دهد به ماموریتی کوچک برای بستن راه ارتش مکزیک برود و...
"مایان بالام"شاه جوانی که به منظور فرار از دست دشمنان مردمشو به طرف شمال خلیج مکزیک رهبری کرد.که الان تبدیل شده به ایالت متحده امریکا. اونا یه خونه ساختند در...
"تاراس" پس از سالها ماجراجویی با دوستان خود،زندگی آرام در مزرعه اش را شروع کرده.او توانسته پسر خود "آدری" را به مدرسه ای در لهستان بفرستد.در این زمان اوکراین زیر سلطه لهستان قرار داشت و آنها تلاش می کردند خود را از زیر سلطه آنها آزاد سازند.از طرفی "آدری" عاشق دختر یکی از بزرگان لهستان می شود و ...
سرتیپ "ژنرال فرانک دی.مریل" سه هزار داوطلب آمریکایی را که به "غارتگران مریل" مشهور هستند، پشت خطوط ژاپنیها در برمه هدایت می کند تا جنگ را به نفع خود به پیش ببرند...
ارتش آمریکا از طرف اقوام زندانیان سفید پوست "کومانچیها" تحت فشار است تا آنها را آزاد سازد. یک مارشال فاسد، "گوتری مک کیب" توسط یکی از گروهبانان ارتش متقاعد می شود تا در مذاکره با آنها به او کمک کند.اما فقط دو اسیر آزاد می شود و...
برده ای به نام «اسپارتاکوس» به خاطر اندام ورزیده اش به عنوان گلادیاتور انتخاب می شود تا آموزش ببیند. مربی و تمامی ساکنان آن مکان که اسپارتاکوس در آن آموزش می بیند مردان خبیثی هستند که برای جان برده ها و کنیز ها ارزشی قائل نمی شوند. در این بین اسپارتاکوس با زنی آشنا می شود که کنیز است. بعد از مدتی به خاطر برخی مسائل اسپارتاکوس مربی خود را می کشد و با دیگر برده ها از مکان آموزش که مانند زندان است می گریزند...
"ستوان تام کانرتل" برای دفاع است "گروهبان" برکستون" سربازی سیاه پوست که متهم به تجاوز و قتل است فرستاده می شود.داستان از دادگاه آغاز شده و از طریق فلشبک هایی روایت می شود...
بهار سال 1863. ژنرال » گرانت « ( جونز ) ناموفق در تصرف شهر ویکسبرگ، واحدى از سوارهنظام را تحت رهبرى » سرهنگ مارلو « ( وین ) به قرارگاه نیوتن در میسىسیپى واقع در قلب نیروهاى جنوبى گسیل مىدارد تا خطوط تأمین تدارکات دشمن را قطع کنند.
"باربارا استانویک" گله داری مقتدر به همراه مزدوران هفتیرکشش بر منطقه آریزونا جکمرانی می کند.وقتی کلانتری جدید از راه رسیده و تصمیم می تغییر اوضاع می گیرد او موقعیت خود را در خطر می بیند و...
پس از مراسم ازدواج ویل کین کلانتر شهر هادلی ویل، هنگامی که به قصد ایجاد زندگی جدیدی همراه زن زیبایش خیال ترک شهر را در سر دارد، خبردار میشود که فرانک میلر تبهکاری که چند سال پیش به زندان فرستاده با قطار نیمروز و به قصد انتقام از او به آن شهر خواهد آمد. دوستانش می کوشند تا وی را ترغیب به ترک شهر نمایند، اما او فرار را چاره کار نمی داند و تصمیم می گیرد تا با آن فرد و هم دستانش مواجه شود و…