بر اساس افسانه دانگگون مبنی بر اینکه خرس ها پس از خوردن سیر و ماگورت به انسان تبدیل می شوند، داستان برادران دوقلوی خرس آسیایی را به تصویر می کشد که توسط موسسه فناوری طرفدار کره شمالی اداره می شدند و یک روز پس از خوردن ماگورت و سیر ناپدید می شوند...
داستان پیل جو، یک بیمار آلزایمر در 80 سالگی، که تمام خانواده خود را در دوران استعمار ژاپن از دست داد و انتقام تمام عمر خود را قبل از ناپدید شدن خاطراتش وقف می کند و جوانی 20 ساله که به او کمک می کند...
یک گانگستر کهنه کار که به دنبال بازنشستگی از زندگی جنایتکارانه در شهر بندری کوام، کره است، به طور غیرمنتظره ای در میانه جنگ اوباش با عواقب خونین گرفتار می شود...
"میجا" دختر جوانیست که همه چیزش را به خطر انداخته و یک تنه جلوی یک شرکت قدرتمندِ چند ملیتی ایستادگی میکند تا نگذارد آنها بهترین دوستش "اوکجا"، که یک جانور عظیم الجثه می باشد را از چنگش درآورند...
دون یون که دانش آموز دبیرستانی است با پدر خود که به طور مداوم از نحوه درس خواندن و مطالعه او ایراد میگیرد رابطه خوبی ندارد.دون یون آرزو دارد که در قرار اولش ..
دختر بچهای که ۱۵ سال پیش پدرش را به دست یک قاتل زنجیرهای از دست داده، منتظر آزادی اوست، در حالی که یک کارآگاه مظنون پس از آزادی قاتل را تعقیب میکند...
مادری به همراه پسر ۲۸ ساله اش «دوجون» زندگی آرامی دارد. یک روز در محله آن ها دختری به طرز وحشیانه به قتل می رسد، و دوجون توسط پلیس به عنوان قاتل شناخته شده و دستگیر می شود. اکنون مادر او باید بی گناهی او را ثابت کند، یا اینکه برای همیشه در زندان رهایش کند……
داستان فیلم در مورد دو راهزن و یک آدمکش و رقابت آن ها برای بدست آوردن یک نقشه گنج در منچوری می باشد، در حالی که توسط ارتش ژاپن و راهزنان چینی هم تعقیب می شوند...
"این گو" هم یک گانگستر است و همچنین یک شوهر و پدر برای زن و دخترش است که آرزو دارد خانواده خود را از آپارتمان شلخته به خانه بزرگتر برساند. از دخترش دوری می کند و زنش به طور مداوم به او می گوید تا یک کار آبرومند پیدا کند اما ...
«پارک هیه – بونگ» (هیه – بونگ) در کناره ی رودخانه ی هان درسئول اغذیه فروشی کوچکی را اداره می کند و با دو پسر، یک دختر و نوه اش زندگی می کند. یک روز هیولایی از اعماق رودخانه بیرون می آید و نوه ی خانواده را می رباید. همه ی اعضای خانواده بر آشفته و درمانده هستند ولی هنگامی که می فهمند نوه زنده است در پی نجات او بر می آیند...
Yongcheonru، بزرگترین مسافرخانه در سلسله Joseon، تحت شعار "مهمان پادشاه است" کار می کند - سلسله مراتب اجتماعی سختگیرانه را در هر جای دیگر پادشاهی به چالش می کشد. چهار خدمتکار کارآموز در مسافرخانه کار می کنند، همه از پیشینه های مختلف و با اهداف خاص خود: لی یون، شاهزاده ای که هویت سلطنتی خود را پنهان می کند. هونگ دیوک سو، زنی که به شکل یک مرد مبدل شده بود. چئون جون هوا، وارث ناخواسته یونگ چئونرو. و گو سو را، از یک خانواده بازرگان که در حال از دست دادن موقعیت خود هستند. این چهار جوان در طول دوره کارآموزی خود با چالشهای جدیدی روبرو میشوند و روابط نزدیکی برقرار میکنند، همه در حالی که سعی میکنند حس خود را توسعه دهند و از استانداردهای غیر متعارف مسافرخانه حمایت کنند.
یک سری قتل در زمان پادشاهی سجونگ رخ داد. زمانی که کانگ چای یون که در حال بررسی این پرونده ها است به ریشه حقیقت نزدیک می شود، خود را درگیر توطئه ای بزرگ در پشت قتل های زنجیره ای می بیند
این درام مربوط به کره ی جنوبی مدرن می باشد که به صورت مشروطه یعنی حاکمیت شاه و داشتن قانون اساسی اداره می شود. لی جه ها (لی سونگ گی) ولیعهدی خوش تیپ و مادی گراست که کاری به امور سیاسی ندارد و به اجبار درگیر رقابتهای woc (رقابتهای دوستانه ارتش های دنیا) میشود. رقابتهایی که دو کشور کره به دلیل عدم یکپارچه بودن اجازه شرکت در آن را نداشته اند. بنابراین تصمیم میگیرند که بدور از تنشهای بینابین و دخالت سایر کشورها تیمی مشترک را به این رقابتها اعزام نمایند. لی جه ها در حین تمرینات تیم عاشق کیم هانگ آه (ها جی ون) مامور ویژه نیروهای کره شمالی میشود …