در جنوب فرانسه، مردی به نام لینو که سابقه زندان دارد و به دزدی مشغول است، به عنوان راننده فرار برای خلافکاران کار میکند و خودروهایی را برای اهداف جنایی آنها میسازد.
یک رانندهٔ سابق که از طریق یک آکادمی اتومبیلرانی به دنیای مسابقات بازگشته، در آنجا با ویل آشنا میشود. با شکلگیری رابطهای عاشقانه میان آنها، این دو به رقبایی در راه کسب عنوان قهرمانی مسابقات فرمول یک تبدیل میشوند و بدین ترتیب، زن راننده ناگزیر از انتخاب بین عشق و پیروزی خواهد بود.
نیلز کارتیر پس از یک سرقت ناموفق و مرگ همسرش، از پلیس خارج شده است. وقتی باند سارقان مسئول مرگ همسرش بعد از هشت سال دوباره ظاهر میشود، نیلز در راه انتقام قرار می گیرد ...
مارینت پیچون، ستاره فوتبال زنان فرانسه، با پیوستن به لیگ حرفهای آمریکا، راه را برای زنان فرانسوی دیگر در این رشته ورزشی هموار کرد. او با استعداد و تلاش خود، رکوردهای متعددی را به نام خود ثبت کرد و به الگویی برای نسلهای آینده تبدیل شد.
یک مامور عملیات ویژه پولادین وقتی به یک سندیکای جنایی نفوذ می کند و به طور غیرمنتظره ای با پسر جوان رئیس پیوند می زند، اخلاق خود را مورد آزمایش قرار می دهد...
پس از مرگ چاراس، لینو و جولیا مسئولیت را بر عهده گرفتند و واحد جدید مواد مخدر را تشکیل دادند. لینو که مصمم است قاتلان برادر و مربی خود را پیدا کند، به شکار خود ادامه میدهد و اجازه نمیدهد کسی مانع راه او شود...
یک روز صبح، یک پلیس که همه او را پینگ پنگ می نامند، شناسنامه پلیس خود را می سوزاند و ناپدید می شود. در طول یک شب و یک روز، همکارانش به دنبال او می گردند، با او ملاقات می کنند و او را در تولوز و حومه آن گم می کنند. اما هر ساعتی که می گذرد پینگ پنگ کمی به سرنوشت خودش نزدیک می شود...
داستان گروهی از ساکنان حومه شهر که وقتی یک شورش اندرویدی باعث میشود روباتهای خانگی خوشنیتشان آنها را برای امنیت خودشان قفل کنند، در تلاش می باشند که ...
یک روز، مارلین به طور ناگهانی تصمیم می گیرد دخترش را به خاطر مردی که به تازگی در طول یک شب دیگر ملاقات کرده است رها کند. الی برای بازگرداندن مادرش هر کاری می کند ...
"برایس" بازگشته ، ولی دنیا تغییر کرده است و تنها دوستش"ماریوس" احتیاج به کمک دارد ، پس او تصمیم میگرد تا برای کمک به ماریوس به آن سوی جهان سفر کند ولی ...
پس از اتفاقی که برای “الکساندر دمار” و فرزندش توسط گروهی که در سرقت از ماشین های حمل پول فعالیت میکردند افتاد ، “الکساندر” تصمیم گرفت برای نگهبانی از کامیونهای زرهی حمل پول استخدام شود تا بتواند انتقام فرزندش را بگیرد …