روبی کارتر ملکه زیبایی کلوپ های شبانه آمریکا برای کار خود از سنت لوئیس به نیواورلئان می رود (که به سبک وسترن) است. او بیشتر برای فرار از شر یک بوکسور حرفه ای به نام تایگر کید این کار را می کند و بعد به خاطر جذابیتش در "کلاب سنسیشن" (کلاب احساس) که توسط آس رامونا اداره می شود استحدام می شود. او به سرعت زن مشهور شهر و دارایی آس می شود. تا یگر کید بی خبر از وجود روبی برای یک مسابقه به شهر می آید و...
دکتر تیموتی کین، پزشک شهر نیویورک، خیابان برادوی و همه شخصیتهای آن را به خوبی میشناسد، همانطور که منشیاش، کانی مدیگان، میشناسد. مردی که کین او را به زندان انداخته بود، اکنون در حال مرگ است و از کین میخواهد که دخترش را پیدا کرده و ثروتش را به او بدهد. با این حال، افراد دیگری فکر میکنند که سهمی از این ثروت دارند و برای رسیدن به آن، معمولاً با روشهای نادرست، تلاش میکنند.
وقتی کلانتر شهر درباره تقلب در بازی پوکر سوالات زیادی می پرسد، "کنت" او را به قتل می رساند. شهردار که با او همکاری می کند، "واشینگتن دیمسدل" را به عنوان کلانتر جدید منصوب می کنند تا بتوانند به راحتی او را کنترل کنند. اما شهردار نمی داند او معاون "تام دستری" کلانتری مشهور بوده است و...
میلیونر امریکایى ، « مایکل براندن » ( کوپر ) آن قدر شیفتهى زندگى زناشویى است که تا به حال هفت ازدواج را پشت سر گذاشته است . « براندن » در سفرى به ریویرا با دخترى فرانسوى به نام « نیکول » ( کلبر ) آشنا مىشود که به خواستگارى او جواب رد مىدهد. اما واکنش « نیکول » ، « مایکل » را به هشتمین ازدواج خود بیشتر راغب مىکند.
ادى تيلر ( فاندا ) به دليل سرقت به زندان مىافتد و پس از آزادى سوگند مىخورد كه از راه راست منحرف نشود. او با جان گراهام ( سيدنى ) ، ازدواج مىكند. اما سايهى سنگين گذشته ، آنان را رها نمىكند.
« آقاى ديدز » ( كوپر ) ، مرد سادهاى اهل شهرى كوچك ، ميليونها دلار به ارث مىبرد و تصميم مىگيرد پولش را به نيازمندان ببخشد. وقتى به نيويورك مىرود ، عده اى انگل گردش را مىگيرند ، و زنى روزنامهنگار ( آرتور ) دربارهى او گزارشهايى مسخره چاپ مىكند...
کمدی موزیکال از زندگی پسری ( ادی کانتور ) ساکن بروکلین که وارث ثروت عظیم پدر باستان شناسش میشود اما ناچار است به مصر سفر کند تا این ثروت را بدست آورد...
"دن هاردستی" قاتلی فراری توسط کارآگاه "استیو بورک" در هنگ کنگ دستگیر شده و به سانفرانسیسکو منتقل می شود.بر روی کشتی "دن" عاشق زنی بیمار به نام "جون" می شود."جون" نمی داند مقصد نهایی "دن" زندان سن کوئنتین است.هر دوی آنها می دانند زمان کمی دارند به همین دلیل با هم برای دیدار در کلوپی مکزیکی قرار می گذارند و...
در روزهای آرام جنگ جهانی اول، یک کشتی آمریکایی یک زیردریایی را تا سواحل اسپانیا حمل می کند. ماموریت آنها پیدا کردن و غرق یکی از زیردریایهای نازیها است...
دو زندانی در طول تولید یک برنامه نمایشی فرار می کنند تا به کمک "استیو" زندانی سابقی که گذشته اش در آستانه افشا شدن توسط مردی است که برای دوست او "جودی" پاپوش درست کرده بشتباند و...