جوایز : برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 40 جایزه و نامزد دریافت 79 جایزه دیگر.
هَلی ماریا بری (به انگلیسی: Halle Maria Berry) (زاده ۱۴ اوت ۱۹۶۶) بازیگر زن آمریکایی است. او تاکنون توانسته است جوایز امی و گلدن گلوب را تصاحب کند و تنها زن سیاهپوستیاست جایزه بهترین بازیگر را دریافت کرده است. او در سال ۲۰۰۱ به خاطر بازی در فیلم مهمانی هیولا جایزه اسکار را نیز دریافت کردهاست.
یک دارو برای از بین بردن ژن ایکس ایجاد شده است. در میان انسانهای جهش یافته دو گروه بوجود می آیند: «مردان ایکس»، که توسط پروفسور چارلز ژاویر رهبری می شود، و «برادری»، گروهی از جهش یافتگان قدرتمند که «مغناطیس»، دوست سابق پروفسور ژاویر در راس آنها قرار دارد.
داستان فیلم در شهر روبوتها میگذرد. «رادنی» یک روبوت جوان با استعداد است که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده! او هیچ گاه نتوانسته از قطعات خوبی بر خوردار شود و همیشه پدر ظرفشویش مجبور بوده قطعات یدکی کهنهی دیگران را برایش بیاورد. رادنی تصمیم میگیرد مخترع شود و روبات اعجوبهای درست میکند که کارهای جالبی از او سر میزند. رادنی تصمیم میگیرد به «روبوتسیتی» برود تا کارش را به «بیگ وِلد» رئیس محبوب روبوتسیتی و حامی مخترعین معرفی کند.
بخش رواني ندامتگان وودوارد، ويژه ي زنان، زمان حال. «دکتر ميرانداگري» (بري) با «داگ گري» (داتن) رئيس زندان ازدواج کرده است. روزي «ميراندا» در هيئت يکي از زنداني هاي رواني ووداورد از خواب بيدار مي شود و مي شنود که «داگ» را به قتل رسانده است. اما «ميراندا» چيزي به ياد نمي آورد و نمي تواند هم کارانش را به سالم بودن خود مجاب کند...
مردان ایکس گرد هم آمدهاند تا یک مامور جهش یافته که قصد جان رئیس جمهور را کرده است، را بیابند. در پی این حادثه، آکادمی انسانهای جهش یافته مورد حمله ارتش قرار می گیرد.
جیمز باند» (برازنان) پس از مأموریت ظاهرا ناموفقی که در کره ی شمالی داشته و تحمل چهارده ماه شکنجه و بازجویی، در حالی آزاد می شود که او را مهره ی سوخته تلقی می کنند. اما «باند» وارد عمل می شود تا جایگاه از دست رفته را دوباره به چنگ بیاورد. سرانجام نیز پی گیری هایش اوم را به «گوستاو گریوز» (استیونز) می رساند. «گریوز» تاجر الماسی است که اختراعی جدید به نام ماهواره ی ایکاروس را در اختیار دارد. ایکاروس می تواند ستون نور و انرژی ویران گرش را به هر سوی زمین که بخواهند، هدایت کند و …
یک سوپر جاسوس خطرناک به اسم «گابریل» ( تراولتا ) مامور می شود تا یک بودجه مخفی دولتی ۶ میلیارد دلاری را که برای مبارزره با قاچاق مواد مخدر هزینه شده از حسابهای کامپیوتری دولت امریکا برداشته و در اختیار یک سناتور قرار دهد. گابریل عملیات خود را با همکاری دوست دخترش «جنیفر» ( بری ) آغاز کرده و برای انجام این سرقت بسراغ یک هکر ماهر کامپیوتری به اسم «استنلی» ( جکمن ) می رود. استنلی پس از سپری کردن دو سال حبس، تازه از زندان آزاد شده و تا آخر عمر اجازه استفاده از کامپیوتر را ندارد. اکنون او باید در طی فقط ۶۰ ثانیه به این حسابها دست یابد .
دو مرد با قدرتهای خارق العاده به یک آکادمی خصوصی از هم نوعانشان می آیند. در واقع افراد این آکادمی تیمی از ابرقهرمانها هستند که باید با یک تشکیلات تروریستی با قدرتهای مشابه مقابله کند....
در دهه 1950 ماساچوست ، یک زن سیاه پوست ثروتمند که با یک ژولیده سفید فقیر درگیر می شود ، در مورد تاریخچه خانوادگی خود می آموزد. این داستان ها حول پیچیدگی های نژادی و طبقاتی ازدواج های نژادی و مبتنی بر طبقاتی می چرخند....
جوزی (هالی بری) از ازدواجش با تهیه کننده ثروتمند فیلم تونی پوتنزا (کریستوفر مک دونالد) که به کار، مشروب خوری یا زنان دیگر مشغول است، ناراضی است. اگرچه جوزی به تونی خیانت می کند، اما امیدوار است که آنها بتوانند آشتی کنند...
عده ای دانش آموز دبیرستانی در هاوایی قصد دارند با کمک معلم جدیدشان در یک نمایشگاه علمی شرکت کنند و با معرفی ماشین خورشیدی که ساخته اند، شانس حضور در رقابت های جهانی استرالیا را به دست آورند...
گروهي تروريست عرب به رهبري «نقي حسن» (سوکت)، يک هواپيماي 747 را با چهار صد مسافر مي ربايند. «ستوان آستين تراويس» (سيگال)، مأمور اطلاعاتي امريکايي، مطمئن است که اين يک هواپيما ربايي معمولي نيست.
فرزندان جک چارلز که یک کلاهبردار نه چندان بزرگ میباشد پس از آنکه مادرشان از سرطان می میرد به نوانخانه ای حکومتی فاسد فرستاده می شوند. کلی دختر نوجوان "جک" از آنجا می گریزد و "جک" را وادار می کند تا بسر کوچکش "ادی" را با خود بیاورد. در ابتدا "جک" سعی می کند آنها را به مادربزرگشان داده و از شرشان خلاص شود. اما مادر بزرگ نیز قمارباز و کلاهبردار است و پلیس در پی اوست. بنابراین او کودکان را با خود به نیواورلئان می برد جایی که وی قصد دارد با وجود مشکلات به راه خود ادامه دهد …
یک فضانورد (هلی بری) بعد از یک سال ماموریت در فضا به خانه برمی گردد. او تلاش می کند تا دوباره با زندگی روزمره شوهر و پسرش ارتباط برقرار کند. تجربیات او در فضا و محیط خانه موجب اتفاقاتی می شود که تاریخ بشریت را دچار تغییر می کند...