Mo Chuisle ( ساخته شده توسط termeh_shk )
-
#101
7.95.993 / 100در سال 1983 در شمال ایتالیا ، پسر هفده ساله ای به نام الیو دنیای جدیدی را در رابطه جدیدش کشف می کند که مسائل گوناگونی را برایش رقم می زند و…
-
#102
8.38.389 / 100«جول» که آدمیخجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با دو نفر از دوستانش، با «کلمنتاین» که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جول او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانهی راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرفکردن مسیر پاکسازی میکند…
-
#103
8.18.677 / 100یک مرد و زن جوان همدیگر را در ایستگاه قطار اروپا ملاقات می کنند و بعد عاشق یکدیگر میشوند و به وین سفر میکنند...
-
#104
8.18.790 / 100نه سال پيش، بين «جسي» و «سلين» يک رابطه عاطفي شکل گرفت و پس از آن قرار گذاشتند که شش ماه بعد يکديگر را ملاقات کنند، ملاقاتي که البته هرگز اتفاق نيفتاد. اکنون جسي به خاطر کتاب جديدش در اروپا به سر مي برد، کتابي که در آن خاطراتش با سلين را بازگو کرده است و هنگامي که در يک کتاب فروشي کوچک در شهر پاريس حضور دارد بار ديگر با سلين رو به رو مي شود و براي هر دو آنها احساسات گذشته دوباره تداعي مي شود. البته جسي يک ساعت بيشتر فرصت ندارد چراکه بايد به فرودگاه برود ولي از تمام اين فرصت براي بودن در کنار سلين و صحبت کردن با او استفاده مي کند...
-
#105
7.98.494 / 100در این فیلم ما جسی و سلین را بعد از تقریبا دو دهه از آشنایی آنها که در سن 9 سالگی شان بر روی قطار عازم وین اتفاق افتاده است شاهد خواهیم بود …
-
#106
6.88.352 / 100فیلم با اسباب کشی دکتری افسرده به نام «کیت فاستر» (سندرا بولاک) شروع می شود که از خانۀ زیبایش بروی دریاچه ای به شیکاگو میرود. در راه شیکاگو یاد داشتی برای مستاجر جدید خانه اش می گذارد و از او می خواهد که اگر نامه ای برای او آمد، به آدرس جدیدش در شیکاگو ارسال کند و درباره جاهای پای سگ مقابل درب و جعبۀ زیر شیروانی توضیحاتی می نویسد. کیت به بیمارستانی در شیکاگو می رود و شروع به کار می کند. دکتر سرپرست بخش او (شهره آغداشلو) با او گرم می گیرد و...
-
#107
7.17.547 / 100داستان فیلم راجع به مردی کتابفروش است که توانایی سفر در زمان را دارد و این امر موجب شده است که در روابط خود با همسرش به مشکل بربخورد...
-
#108
8.37.669 / 100داستان زندگی املی در این فیلم از پیش از تولدش به نمایش گذاشته میشود یعنی با نمایش پروسه لقاح و پس از آن تشکیل یک جنین تا تولد املی. پدر و مادر املی دچار نوروزه هستند و حتی او را در آغوش نمیگیرند. او با همین تنهایی بزرگ میشود و خانه را ترک میکند و به پاریس میرود.
-
#109
7.78.476 / 100داستان فیلم از یکی از روزهای پایانی فیلم، روز 488 شروع می شود و یکباره همه چیز به روز اول بازمی گردد. داستان اصلی از تاریخ 8 ژانویه هنگامی که تام هانسن (جوزف گوردون لویت) با سامر فین (زو دشانل)، دستیار جدید رئیسش در دفتر دیدار میکند شروع میشود. تام به عنوان یک معمار آموزش دیده، اما به عنوان یک نویسنده در شرکت کارت پستال لس آنجلس کار میکند. پس از یک شب رقص و موسیقی که تام همراه با دوستش مکنزی و سامر سپری میکند، مکنزی در حالی که مست است اذعان می کند که تام به سامر علاقهمند است. سامر و تام شروع به آغاز دوستی میکنند، اما سامر به عشق حقیقی اعتقاد ندارد و به تام میگوید که هیچ وقت نمی خواهد دوست پسر داشته باشد…
-
#110
7.47.962 / 100گرتا (کیرا نایتلی) و نامزدش دیو (آدام لوین) از کالج با هم دوست بوده اند و با هم ترانه می سروده اند تا اینکه به نیویورک می آیند و دیو قراردادی با یک کمپانی بزرگ و مهم موسیقی می بندد. ولی جذابیت های شهرت باعث می شود که دیو خودش را گم کند و گرتا که سخت دلباخته ولی گیج و پریشان است، به حال خودش رها می شود. وقتی گرتا با دَن (مارک روفالو) آشنا می شود دنیای او زیر و رو می شود. دن مدیر موسیقی بیکاری است که بطور تصادفی گرتا را می بیند که در ایست ویلیج نیویورک، موسیقی اجرا می کند و بلافاصله مسحور استعداد کشف نشده گرتا می شود. بدین ترتیب است که با همکاری این دو ترانه محبوب یک تابستان در نیویورک سیتی ساخته می شود...
-
#111
7.18.352 / 100یک رمان نویس وارد رابطهای عاشقانه با یک زن میشود. اما در این بین مشکلی وجود دارد. او ازدواج کرده است و آن دو فقط می تواند بین ساعت 5 تا 7 هر شب یکدیگر را ملاقات کنند...
-
#112
6.7548 / 100«پنه لوپ ویلهرن» فرزند خانواده ای ثروتمند و متشخص است. اما والدینش او را از کودکی در خانه محبوس کرده و اجازه خروج از منزل را به او نمی دهند. چون پنه لوپ با دماغی بزرگ و شبیه خوک به دنیا آمده و دیگران با دیدن او وحشت می کنند. خانم و آقای ویلهرن این اتفاق را ناشی از طلسمی قدیمی می دانند و تلاش دارند تا شوهری برای دخترشان دست و پا کنند...
-
#113
7.28.370 / 100«سندی» و «دنی» در تعطیلات تابستانی عاشق یکدیگر می شوند، و بعد از آن در فصل مدارس می فهمند که هردو در یک دبیرستان هستند…
-
#114
77.751 / 100«ادوارد لوییس» (گیر)، سرمایه دار نیویورکی، به خیابان گردی به نام «ویوین وارد» (رابرتس) پیشنهاد می کند که در ازای دریافت پول به عنوان راهنما و هم راه، چند وقتی را در اختیار او باشد …
-
#115
89.263 / 100راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند…
-
#116
7.89.395 / 100«پروفسور هنري هيگينز» (هريسن) با رفيق زبان شناسش، «سرهنگ پيکرينگ» (هايد-وايت) شرط مي بندد که مي تواند دختر گل فروش و عامي لندني، «اليزا دوليتل» (هپبرن)، را به خانمي متشخص بدل سازد که فصيح و بليغ حرف بزند...
-
#117
8.29.398 / 100جک لمون و تونی کرتیس که دو نوازدهٔ تهی دست هستند به طور تصادفی شاهد تصفیه حساب گانگسترها و کشتار روز سن والتین هستند. آنها برای فرار از دست گانگسترها لباس زنانه میپوشند و خود را جای ۲ نوازندهٔ ساکسیفون و بیس جا میزنند و در این راه هر دوی آنها عاشق مرلین مونرو که یکی از نوازندگان این گروه است میشوند و رقابت جالبی بینشان شکل میگیرد.
-
#118
7.78.276 / 100«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه اى كه نامى ندارد زندگى مى كند. روزى نويسنده اى به نام «پل» ( پپارد ) كه در همان آپارتمان زندگى مى كند و مورد حمايت مالى زنى مسنتر ( نيل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى شود...
-
#119
6.97.884 / 100«آليور» (اونيل)، يک دانشجوي حقوق از خانواده اي ثروتمند، با دانشجوي رشته ي موسيقي، «جني» (مگ گرا) که پدرش قناد است، ازدواج مي کند. اما زندگي خوش اين دو دوامي نمي آورد و «جني» مي ميرد...
-
#120
7.78.581 / 100داستان در مورد نویسنده هالیوودی موفقی به نام “گیل پندر” (با بازی اوون ویلسون) است که همراه با نامزدش و خانواده او به فرانسه سفر می کند. قرارگیری گیل پیرامون افرادی که نامزدش با آن ها رابطه ای دوستانه دارد، برای او راضی کننده نیست و تصمیم می گیرد زمان خود را صرف پیاده روی های انفرادی در خیابان ها و کوچه های پاریس کند. اولین نقطه عطف فیلم زمانی است که با نواخته شدن ناقوس کلیسا، گیل سفری در زمان انجام می دهد تا به طرزی باور نکردنی گام به دوران “اسکات فیتز جرالد” و “ارنست همینگوی” بگذارد و به این طریق فیلم از حالت اولیه خود خارج می شود. محیط جدید، تغییراتی در شخصیت خوددار و تا حدی سرخورده گیل و رابطه او با نامزدش ایجاد می کند. گیل عصر طلایی تاریخی خود را یافته و زندگی زناشویی و معمول او دستخوش تغییراتی می شود...
-
#121
7.38.183 / 100«بنجامين بارکر» (دپ) آرايش گري است که با همسر و دخترش در لندن زندگي مي کند. «قاضي تورپين» (ريکمن) که به همسر او نظر دارد، با ترتيب دادن اتهامي دروغين به «بارکر» او راهي زنداني در استراليا مي کند. سال ها بعد «بارکر» از زندان مي گريزد و در جست و جوي زن و فرزندش، با هويتي جديد: «سوييني تاد» به لندن ساکن مي شود. او با «خانم لاوت» (بونهام کارتر) روبه رو مي شود که در مغازه ي پايين سلماني سابق او بدترين «پاي گوشت» لندن را مي فروشد. «لاوت» به «بارکر» مي گويد که «قاضي تورپين» چه بلايي بر سر همسر و فرزند او آورده و «بارکر» نيز در صدد انتقام جويي برمي آيد...
-
#122
7.68.363 / 100قرن نوزدهم، فرانسه. «ژان والژان» (هیو جکمن)، مردی است که بخاطر سرقتی که انجام داده، سال هاست از چنگ پلیسی بی رحم بنام «ژاور» (راسل کرو) می گریزد. او سرپرسی دختر یتیمی بنام «کزت» را بعهده می گیرد، و این تصمیم او زندگی هر دوی آن ها را برای همیشه تغییر می دهد...
-
#123
7.68.848 / 100برگرفته از تصور نویسنده، این فیلم یک موزیکال است که ظهور نمایش و اجرا را گرامی میدارد و داستان فردی رویاپرداز را بیان میکند...
-
#124
7.68.466 / 100در سال ۱۸۹۹ در پاریس شاعر فقیر و جوان اسکاتلندی به اسم «کریستین» (اوان مک گرگور) زندگی می کند. او پس از مدتی به یک کلوب پنهانی به اسم «مولن روژ» در محله بدنام «مونت مارتی» که فعالیتهای زیر زمینی در زمینه هایی چون مواد مخدر دارند می پیوندد. او ناگهان خودش را گرفتار یک رابطه عاشقانه حزن انگیز و آتشین با گرانترین ستاره گروه (نیکول کیدمن) که مشهورترین فاحشه شهر نیز می باشد می بیند …
-
#125
7.88.188 / 100مری پاپینز با چتری از ابرها پایین می آید تا نگه داری از “جین” و “مایکل” بچه های آقا و خانم “بنکس” را به عهده بگیرد. اما او یک پرستار بچه ی معمولی نیست…
-
#126
6.76.566 / 100پس از گذشت دهه ها از اولین زمان حضور، بار دیگر مری پاپینز باز می گردد تا کودکان را در حل مشکلاتشان یاری کند.
-
#127
6.68.572 / 100چارلي و کارخانه ي شکلات سازي (CHARLIE AND THE CHOCOLATE FACTORY):در يک شهر بزرگ صنعتي و در آلونکي نيمه ويران، «چارلي باکت» کوچولو (هايمور) هم راه پدر و مادر و دو مادربزرگ و پدربزرگ، زندگي گرم و صميمانه اي دارد، تا اين که بليت ويژه ي طلايي پنهان در زرورق شکلات هاي «ويلي وانکا» (دپ) را پيدا مي کند. او به اين ترتيب هم راه چهار برنده ي ديگر به گشتي خصوصي در داخل کارخانه ي عظيم «ويلي وانکا» دعوت شده است...
-
#128
6.37.744 / 100«اسکار دیگز» ( جیمز فرانکو ) که یک شعبده باز سیرک است تصمیم میگیرد به کانزاس سفر کند که در بین راه بالن او دچار حادثه شده و در سرزمینی زیبا و ناشناخته سقوط می کند. او در آنجا با سه جادوگر زن ( میشل ویلیامز، ریچل ویسز، میلا کونیز ) مواجه می شود، و فرصتی می یابد تا خود را به جادوگری بزرگ تبدیل کند...
-
#129
6.3946 / 100«سالی» و «گیلین اوون» دو خواهر هستند با قدرت های ماورای طبیعی، اما داشتن این قدرت ها برای آن دو بهایی نیز داشته است: بخاطر طلسمی که در زندگی این دو وجود دارد، هر مردی عاشق آن ها شود، بزودی جانش را از دست می دهد …
-
#130
8.28.298 / 100«کارمن» (خیل)، مادر «اوفلیا» (باکرو)، به تازگی با «ویدال» (لوپس) سروان بی رحم ارتش «ژنرال فرانکو» ازدواج کرده است. خیلی زود «اوفلیای» کوچک، که تازه خانواده اش در یکی از دهکده های دور افتاده ی اسپانیا خانه گرفته، در دنیای تخیلی خود غرق می شود و وارد هزارتویی می شود که «پان» (جونز) موجودی افسانه ای، بر آن حکم می راند… این فیلم ساخته گیلرمو دل تورو کارگردان فیلم های پسر جهنمی و تیغ ۲ است.
-
#131
7.37.860 / 100داستان فیلم در زمانی اتفاق میافتد که کریستوفر تبدیل به یک انسان بالغ شده است و اکنون تمرکز او بر روی زندگی، کار و خانوادهاش میباشد. تا اینکه کریستوفر به صورت ناگهانی با دوست قدیمی خود، وینی د پو (پو خرسه)، برخورد میکند. وینی به گذشتهی فراموش نشدنی دوران بچگی خود بازگشته است و برای پیدا کردن دوستان گمشدهاش کمک میخواهد و…
-
#132
6.67.153 / 100در دنیایی که همه به دنبال جمع آوری پوکمون برای مبارزه هستند، یک پسر به سراغ پیکاچو می رود؛ کسی که به دنبال کارآگاه شدن هست و..
-
#133
77.756 / 100قصه ی یک پرنسس کودک نفرین شده است که او تنها بچه است که می تواند طلسم را از بین ببرد و آرامش و صلح را بازگرداند...
-
#134
6.17.923 / 100«هانسل» و «گریتل» برادر و خواهر معروف قصه ها، تبدیل به شکارچیان حرفه ای شده اند و تمام جادوگران را در سراسر دنیا می کشند. آن ها در یکی از ماجراهایشان به شکل جدیدی از نیروی پلیدی می رسند که ممکن است به گذشته ی آن ها مربوط باشد...
-
#135
6.46.651 / 100فیلم ماما میا! روایتگر داستان دختری بهنام «سوفی» است که مادرش (دونا) که صاحب هتلی در یک جزیره است، برای چندین سال هویت پدر واقعیاش را از او پنهان کرده است. اما دختر تصمیم میگیرد پیش از ازدواج، پدرش را پیدا کند. بنابراین مادرش از چند مرد که در گذشته او نقش داشتند درخواست میکند به خانه آنها بیایند و ...
-
#136
7.17.575 / 100مدت زیادی است که ماپت ها دیگر خودشان را نشان نداده اند، چیزی در حدود ۲۰ الی ۳۰ سال، و حالا در سال ۲۰۱۱ آنها دوباره بازگشته اند تا یک داستان جالب را برای طرفدارانشان به تصویر بکشند. داستان بدین شکل است که ماپت ها دوباره نمایشی ترتیب میدهند تا بدین وسیله سالن نمایشی که متعلق به آنهاست را از چنگال فردی که برای تصاحب آن دندان تیز کرده، نجات دهند و...
-
#137
66.757 / 100یک پسر یتیم به عموی جادوگرش کمک می کند تا ساعتی را بیابد که می تواند سرنوشت دنیا را تغییر دهد و...
-
#138
8.38.199 / 100در سال ۱۹۲۷، دان لاکوود و لینا لامونت یک زوج مشهور هنری هستند. اما لینا عشق روی صحنه را با عشق واقعی اشتباه می گرد. دان همراه شریک قدیمی خود کاسمو، تلاش زیادی کرده تا به جایی که امروز در آن قرار دارد برسد. دان آهنگ های زیبایی را در جدیدترین فیلم خود و لینا می خواند. اما با وجود تلاش های بسیار لینا، باز هم صدای کس دیگری را روی او می گذارند. کتی سلدن به عنوان یک بازیگر بلندپرواز وارد صحنه می شود و دان حین کار با او در فیلم، عاشق او می شود. آیا کتی مراتب موفقیت را طی می کند یا این که دچار سقوطی که شایسته ی آن است می شود؟
-
#139
6.86.564 / 100ساشا و مارکوس که در دوران کودکی دوستان یکدیگر بودهاند، دست زمانه آنها را به مدت پانزده سال از یکدیگر جدا میسازد. تا اینکه یک روز ساشا مارکوس را در سان فرانسیسکو ملاقات میکند و علارقم گذشت تمامی این سالها هنوز هم برق امید و حال و هوای دوران کودکی در چشمان هر دوی آنها میدرخشد…
-
#140
6.98.255 / 100یک شاهزاده شیر جوان پس از مرگ پدرش، برای درک معنای حقیقی شجاعت و مسئولیتپذیری از آنجا فرار میکند...
-
#141
77.853 / 100علاءالدین پسر سرکش و خوشقلب خیابان و صدراعظم تشنهی قدرت برای به دست آوردن چراغی جادویی مبارزه میکنند که میتواند آرزوهایشان را برآورده سازد...
-
#142
7.18.165 / 100یک زن جادوگر یک شاهزادهٔ جوان را نفرین و او را تبدیل به یک دیو زشت میکند و به وی یک آینهٔ جادویی که او را از حوادث مطلع میکند و یک گل رز میدهد که تا بیستویکمین سال تولدش شکوفه میدهد...
-
#143
6.9867 / 100داستان این فیلم همان داستان قدیمی «سیندرلا» است که دختری زیبا به نام “الا” (لیلی جیمز) مادرش را از دست میدهد و پدرش با زن دیگری ازدواج میکند ولی پدرش نیز طی اتفاقی فوت می کند و او توسط نامادری و دو ناخواهری بد جنس خود ظلم می بیند تا اینکه پای شاهزاده ای جوان به داستان باز می شود …
-
#144
6.37.651 / 100یک فیل کودک که گوش های بسیار بزرگتر از سایزهای معمولی خود دارد، این قابلیت را دارد که بتواند با استفاده از آنها پرواز نماید اما...
-
#145
7.37.969 / 100فیلمی موزیکال و فانتزی که روایتگر داستان کامل و بیپردهی سالهای ظهور و پیشرفت التون جان است...
-
#146
88.349 / 100این فیلم داستان زندگی خواننده اصلی گروه افسانه ای « کویین » یعنی فردی مرکوری و کنسرت مشهور آنان در سال 1985 می باشد.
-
#147
8.58.788 / 100اندرو (مایلز تلر) که پدرش یک نویسنده ناموفق است و وضع مالی زیاد خوبی ندارد وارد یک آکادمی موسیقی می شود تا هنر درام خود را به مرحله حرفه ای برساند اما در آنجا با مربی ای بسیار سخت گیر روبرو می شود که…
-
#148
7.48.857 / 100بوکسوری به نام بیلی امیدوار است که یک مربی به نام تیک ویلیس به او تمرین دهد و کمک کند که به زندگی برگردد. او اخیرا همسرش را در حادثه رانندگی از دست داده و دخترش از جانب دولت تحت مراقبت از کودکان است...
-
#149
6.87.362 / 100داستان الهام بخشی در مورد قهرمان جهان وینی بازینا و حوادث ناگواری که برایش رخ داد، وی پس از تصادف سنگینی که داشت دوباره به دنیای ورزش بازمیگردد...
-
#150
7.38.170 / 100فیلیپه پتیت ( جوزف گوردن لوییت ) مردی فرانسوی است که پس از اجرای برنامه در شهرهای مختلف جهان، اینبار قصد دارد تا فاصله میان دو برج دوقلوی معروف نیویورک را از طریق راه رفتن بر روی طناب طی نماید؛ تصمیمی که سختی های خاص خودش را دارد و...