یک معدنچی سیارکی که پس از فرود اضطراری روی یک سیاره بیگانه، باید راه خود را از میان زمین ناهموار و خشن پیدا کند. در این مسیر، اکسیژن او تمام میشود و موجودات عجیبی به تعقیب او میافتند. هدف او رسیدن به تنها بازمانده دیگر است.
جیمی، صاحب یک آژانس گردشگری، پس از مرگ همسرش که فردی بسیار سخاوتمند بود، با مشکلات روحی روبرو میشود. اما با انجام یک کار خیرخواهانه، روحیه بخشندگی را در کل شهر زنده میکند و خبرنگار محلی نیز این اتفاق زیبا را پوشش میدهد.
شش سال پس از هولوکاست، رهبران آلمانی و یهودی برای جبران خسارات و آغاز روند بهبود روابط تلاش کردند. آنها به دنبال پاسخ به این سوال بودند که آیا مجرمان میتوانند مجازات شوند و آیا جبران خسارات میتواند عدالت را برای بازماندگان به ارمغان آورد.
پست مالون، خواننده و ترانهسرای آمریکایی، با ترکیب خلاقانهی سبکهای مختلف موسیقی، سبک منحصر به فردی را خلق کرده است. با وجود شکست اولیه، او به موفقیتهای بزرگی دست یافته و به یکی از مشهورترین هنرمندان موسیقی در جهان تبدیل شده است.
کاسی برای برگزاری باشکوه صدمین سالگرد جشنواره ویکتوریایی شهر خود، از جیک، ستاره فیلمهای اکشن و دوست دوران دبیرستان، دعوت میکند تا نقش اصلی نمایش "آواز کریسمس" را بر عهده بگیرد.
داستان زندگی لی میلر، عکاس سرشناس آمریکایی، که از یک مدل مشهور به یک خبرنگار جنگی تحسینشده برای مجلهی ووگ در طول جنگ جهانی دوم تبدیل شد، داستانی جذاب و پر فراز و نشیب است.
یک رهبر ناخواسته، هدایت گروهی هفت نفره از مسیحیان را بر عهده میگیرد که قصد دارند در کشوری در آینده که کتاب مقدس در آن غیرقانونی است و در هر گوشهاش خطر وجود دارد، کتابهای مقدس را به کلیساهای زیرزمینی قاچاق کنند.
یک پسر بچهی ۱۲ ساله در یک طوفان شدید از خانوادهاش جدا میشود و برای زنده ماندن ۹ روز تمام در دل جنگلهای مِین سرگردان میشود. این فیلم داستان مبارزه او با طبیعت و تلاشش برای بازگشت به خانه را به تصویر میکشد.
داستان در سال 1999 و در دل یک شهر حومهای معمولی رخ میدهد. بارت بگازبی، نوجوانی دبیرستانی و جویای نام، آرزوی آن را دارد که روزی به محبوبیت برسد. دوستان صمیمی او، گروهی متنوع از نوجوانان کمرو و علاقمند به دانش هستند. قلب بارت به گریس، یکی از محبوبترین دختران مدرسه، گره خورده است و او بر این باور است که اگر بتواند به یک ستاره راک تبدیل شود، شاید روزی بتواند نظر گریس را جلب کند.
گابریل ایگلسیاس با تعریف کردن داستانهای خندهدار از زندگی روزمرهاش، سعی میکند مخاطبانش را بخنداند. موضوعات داستانهای او شامل قرار گذاشتن، مشکلات خانه و سفرهای هوایی است.
در سال 1974، در یک شهر کوچک و آرام واقع در ایالت فلوریدا، یک ون سفید رنگ به شکل مشکوکی دختری نوجوان را تعقیب میکرد. بیاعتنایی والدین دختر به این اتفاق عجیب، شب هالووین را به کابوسی وحشتناک تبدیل کرد.
این داستان در مورد درگیری یک کارگزار بورس انگلیسی با پسر یک اوباش بر سر تجارت مواد مخدر در آریزونای دهه نود است. داستان از دیدگاه خانواده گراوانو روایت میشود و به رقابت دو رقیب غیرمنتظره در دنیای جنایت و مواد مخدر میپردازد.