برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
پراگ. «فرانتيشک لوگا» (از دنيک سوراک) که زماني ويولن سليست معروفي بوده و حالا کارش به نوازندگي در مراسم ترحيم و خاک سپاري ها کشيده شده، ناچار مي شود سرپرستي کودکي پنج ساله به نام «کوليا» (شاليمون) را به عهده بگيرد…..
"دیمیتری" که مصمم است بهترین باشگاه در سراسر کشور را بسازد، یک مربی آلمانی را استخدام می کند اما وقتی اولین تانکهای نازیها وارد شهر شده و "ربکا" دختر زیبای بانکدار شهر با ستاره تیمش رابطه برقرار می کند، نقشه های او به هم می ریزد...
«کوين پوپ» (راک)، جاسوس سيا، در جريان خريد يک بمب اتمي از بازار سياه به قتل مي رسد. هم کار او «گيلرد اوکس» (هاپکينز) براي اين که بتواند معامله را به انجام برساند بايد وانمود کند که «پوپ» زنده است. بنابراين به ناچار دست به دامان برادر دوقلوي «پوپ» تيغ زن آسمان جلي به نام «جيک هيز» (راک) مي شود...
«هانیبال لکتر» جوان (اولیل) پس از مرگ پدر و مادرش در جریان جنگ جهانی دوم، با زن عموی خود (لی) زندگی می کند و نقشه ی انتقام از کسانی را که مسئول مرگ وحشیانه ی خواهرش بودند، در سر دارد...
روبرت برای یک آژانس مسافرتی کار میکند و سعی میکند از زندگی روزانه ی مردم کشورش یک جاذبه برای توریست های ژاپنی بسازد. روبرت درگیر جدایی دوستش هانکا از شوهرش پیتر میشود که...
سه دختر جوان آمریکایی به اسامی بت ، وینتی و لورنا که در اروپای شرقی در حال مسافرت و خوش گذارنی هستند با دختر اروپایی زیبا و بلند قدی به اسم الکس آشنا می شوند . دخترها با وسوسه الکس تصمیم می گیرند به مسافرخانه ای در حومه شهر بروند اما این مسافرخانه همان مسافرخانه ای است که قاتلان یک سازمان مخوف زیرزمینی ، مسافران را شکار کرده و بقتل می رسانند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 36 جایزه دیگر.
داستان این فیلم درباره یک ملکه ی جوان است که با یک پادشاه دیوانه ازودواج کرده، او عاشق پزشکش میشود و آن دو با هم انقلابی که باعث تغییر کشور میشود را برپا می کنند...
در جریان جنگ جهانی دوم، ̎کشیش آبه هانری کرمر̎ (ماتیس)، پس از گذراندن دورانی جهنمی در اردوگاه اسیران جنگی داخائو همراه با سایر کشیشهای کاتولیک، نُه روز مرخصی میگیرد تا بتواند در مراسم خاکسپاری و ترحیم مادرش شرکت کند. در همان زمان، ̎سروان گبهارت̎ (ویل) افسر گشتاپو سعی میکند ̎هانری̎ را ـ که در یک خانوادهٔ ثروتمند و بانفوذ لوکزامبورگی به دنیا آمده ـ راضی کند تا اسقفِ محلی را از مقاومت در برابر آلمانیها بازدارد و به علاوه نامهای از طرف کلیسای کاتولیکِ لوکزامبورگ به واتیکان بنویسد و پاپ را راضی کند تا از ̎هیتلر̎ و رژیم نازی حمایت کند. ̎هانری̎ که در تنگنا گیر افتاده، خود و اسقف را زیر را سئوال میبرد که چه تصمیمی باید بگیرد…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
آیزنهایم فرزند کابینتسازی اتریشی-مجارستانی است که توسط خانوادهای اشرافی برای ساخت قفسه استخدام شدهاست. او در آنجا عاشق سوفی، دوشس دوکنشین تشن میشود و گردنآویز قوطیمانند چوبیای برای او درست میکند که اگر در جهت صحیح چرخانده شود، یک خانهٔ مخفی در آن نمایان میشود که عکس آیزنهایم جوان در آن قرار دارد. از آنجا که سوفی و آیزنهایم از نظرطبقاتی با یکدیگر بسیار فاصله دارند، پدر و مادر سوفی ملاقات آندو را ممنوع کردهاند ولی آنها مخفیانه با یکدیگر دیدار میکنند.
انگلستان دوران ملکه ويکتوريا. پسر بچه اي يتيم به نام «آليور» (کلارک) به لندن مي آيد و با جيب بر جوان، «آرتفول داجر» (ايدن) آشنا مي شود. «آرتفول داجر» در دارودسته ي دزدهاي جواني فعاليت دارد که «فاگين» (کينگزلي)- مغز متفکر بزهکاري که در عين خبائت، رفتاري پدرانه با بچه ها دارد - رهبري شان مي کند...