داستان درباره یک پسر نوجوان است که پس از جدایی والدینش، با احساس تنهایی و اضطراب دستوپنجه نرم میکند. او که در این شرایط، خود را تنها میبیند، به تدریج متوجه وجود شخصیتهای عجیبی در دست راستش میشود. این اتفاق باعث شکلگیری دوستیای نامتعارف میان او و دستش میشود که اصلا مورد تأیید مادرش نیست.
در این داستان، یک محقق به نام نیک، نسخه اصلی کمدی الهی را از یک گروه قاچاق مافیا میدزدد. او به همراه معشوقهاش، جولیتا، وارد مسیری پرخطر میشود. همزمان، داستان زندگی دانته، خالق این اثر، روایت میشود که چگونه از یک ازدواج ناگوار فرار کرده و شاهکار خود را خلق میکند.
لینه برای تضمین آینده خودش و برادرش، همهچیز را به خطر میاندازد و سفری پرمخاطره را آغاز میکند. در طول یک شب پرالتهاب، او با گذشته تاریک خود روبهرو میشود.
گازا، یک خلافکار، برای تأمین هزینه درمان مادربزرگش به دنبال ۳۵,۰۰۰ پوند است. او برای این کار نقشهای میکشد که طی آن باید ظرف ۲۱ روز با فرهنگ جامائیکا آشنا شود تا بتواند کلاهبرداری خطرناکی را در لندن و جامائیکا انجام دهد.
ایان مردی تنها و سرشار از نفرت است که با آزار افراد آسیبپذیر، خشم خود را تخلیه میکند. او در خیابانهای پورتسموث به دنبال قربانی بعدی میگردد و از گذشتهاش درس نمیگیرد.
دکتر و دوستانش وارد سیارهای میشوند که در واقع یک منطقه جنگی تحت کنترل «اربابان جنگ» است. آنها با استفاده از سربازان انسانی ربودهشده، در حال ساختن ارتشی برای تسخیر کهکشان هستند.
آل کاپون، گانگستر بدنامی بود که به دلیل زخمی در صورتش، «صورتزخمی» نامیده میشد. او در سال ۱۹۱۹ به شیکاگو رفت و با همکاری جانی توریو، در دهه ۱۹۲۰ یک امپراتوری جنایتکارانه در زمینه قمار را در این شهر بنیانگذاری کرد.
طی هفت روز وهمآلود، دهکدهای بینام در زمانی و مکانی نامشخص ناپدید میشود. در این میان، والتر تیرسک، مردی از اهالی روستا که اکنون کشاورز شده است، و چارلز کنت، ارباب دستپاچهی عمارت، دو دوست دوران کودکی هستند که باید با هجوم دنیای بیرون و ضربهی ناشی از مدرنیته روبرو شوند.
این داستان معاصر دربارهٔ یک گروه دوستان است که در شب کریسمس برای شرکت در یک مهمانی رقص در روستا آماده میشوند، اما روابط آنها با ترکیب مواد و احساسات در هم میشکند.
زمانی که یک قارچ جهشیافته و بسیار مسری از یک مرکز مهر و موم شده فرار میکند، دو کارمند جوان به همراه یک مأمور باتجربه ضد بیوتروریسم باید از وحشیانهترین شیفت شب خود جان سالم به در ببرند تا بشریت را از انقراض نجات دهند.
خانواده گَریتی که از فاجعه جان سالم به در بردهاند، مجبور میشوند پناهگاه امن خود را در گرینلند ترک کنند و برای پیدا کردن سرپناهی جدید، سفری پرمخاطره را در میان ویرانههای یخزدهی اروپا آغاز کنند.
"موندِین" یک سایبورگ است که سعی دارد خود را به عنوان یک انسان جا بزند، تا اینکه سازندهاش با ایدههای جدید برمیگردد و او را مجبور میکند که هویت واقعی خود را فاش کند.
شاهدان عینی حمله تروریستی سال ۲۰۱۵ در ساحل تونس، داستانهای شخصی از وحشت و نجات خود را بازگو میکنند. این حادثه تیراندازی در یک روز تعطیل اتفاق افتاد و منجر به کشته شدن ۳۸ نفر شد.