فیلیپ (جاناتان زاکای) به تازگی از زندان آزاد شده که با اودل (بیلی دمیرتاس) یک مرد کردی که به دنبال جنایتکار عراقیست ملاقات میکند. این دو باهم دوست میشوند، اودل برنامه ریزی میکند که نامزدش را هم به پاریس بیاورد. اما مدتی بعد اودل می میرد، سیبا (گلشیفته فراهانی) به پاریس میرسد و از مرگ نامزدش باخبر می شود...
این فیلم داستان دو خواهر پنج و هفت ساله را روایت می کند که به همراه مادرشان از لندن به مراکش مسافرت می کنند. آن ها در راهشان با ماجراها و تجربه های جدید و همینطور فرهنگ های گوناگون مواجه می شوند...
آلمان، سال 1945، با پايان جنگ جهاني دوم، «لئوپولد کسلر» (بار)، جوان آلماني تبار، از امريکا به زادگاه اجدادي خود باز مي گردد. عموي «لئو» (ياگارت)، او را به عنوان مأمور قطار به کار مي گمارد و خيلي زود «لئو» با «کاتارينا» (سوکووا)، دختر رئيس راه آهن، آشنا مي شود و ازدواج مي کند. در حالي که پس از چندي نازي هاي متعصب، که کماکان به خرابکاري ادامه مي دهند، از «لئو» مي خواهند تا با جاسازي بمبي در قطار، آن را منفجر کند...
به دنبال خودکشی غیرمنتظره همسرش، یک طراح وبسایت هواپیماهای کنترل از راه دور روی می آورد. از طرفی او تلاش می کند از روبرو شدن با مادر همسرش دوری کند و...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
"هنری" و "میشل" از دوران دبیرستان هم را می شناسند.آنها به طور اتفاقی یکدیگر را برای بار دیگر ملاقات می کنند و "هری" خود را وارد زندگی "میشل" می کند اما اوضاع به طرز بدی تغییر می کند و...
فیلم چند نفر را که پس از برداشت به مزارع رفته و باقیمانده محصولات را برای خود جمع آوری می کنند را دنبال میکند. کارگردان فیلم در طول کشور سفر کرده و شهر به شهر به دنبال آنها و کسانی که با آنها ارتباط دارند می گردد...
پیدا شدن ناگهانی "تونی" بهترین دوست "کریس" پس از ده سال،او را وادار به یادآوری گذشته و مورد سوال قرار دادن تصمیماتش در زندگی و ازدواجش با "ماریون" می شود...
به عنوان یک دختر کوچک، "فدریکا" رویاهایی در مورد موهای بسیار بلند که پس از کوتاه کردن به سرعت بلند شوند، آب نباتهای بیشمار و ماجراهای بیشماری که او را به آنسوی دنیا ببرد در سر می پروراند و...
"پیر وسلرین" یک آمریکایی چهل ساله که در پاریس زندگی می کند،بوسیله پولهای دوستان و آشنایانش زندگی می کند.او تلگرافی دریافت کرده مبنی بر اینکه عمه ثروتمندش از دنیا رفته است،به همین دلیل او پولی قرض کرده و یک مهمانی بزرگ ترتیب می بیند.اما وقتی متوجه می شوند او از ارث محروم است همه چیز خراب می شود...