گذشته و حال در زندگی یک توسعهدهنده تازه ثروتمند، یک عصبشناس جاهطلب که توسط اشتباهات دوران جنگ مانع شده است و یک زن جوان که بین مسیر عقل و احساس سرگردان است، برخورد میکند...
در تابستان 1943 جوانان ثروتمند منطقه "ریچیونه ریمینی"در حال تفریح و نشاط هستند ,در حالی که زبانه جنگ شعله ورتر می شود. کارلو کارمولی، جوانی ست همسو با دیگر جوانان که راه هایی برای فرار از خدمت سربازی پیدا کرده ...
ویتوریو گسمن در هر یک از 9 قسمت این کمدی غیرعادی ایتالیایی در نقش شخصیت های متفاوتی بازی می کند. او با بازی کردن همه چیز از یک جوکر عملی گرفته تا یک زندانی، درباره عاشقانه، عشق و به طور کلی زنان نظر می دهد...
یک فروشنده بزور و با تهدید کازینو به همراه نامزدش و گروهی از مجرمان در حال توطئه برای ربودن و سرقت از یک ماشین زرهی حامل 7 میلیون دلار پول نقد در حالی که در مسیر بین لاس وگاس و لس آنجلس است...
این مستند گروهی از موجسواران را نشان میدهد که زندگی خود را حول محور این ورزش بنا کردهاند، زیرا با شور و شوق مشترک خود در مراکش ارتباط برقرار میکنند...
ژاک تعطیلات تابستانی خود را با پدربزرگش جریکو در جمع همسرش ماری می گذراند. جد بدخواه به سرعت متوجه می شود که ازدواج نوه اش در آستانه شکست است. او هر کاری می کند تا او را نجات دهد...
سال 1954 ، در ویتنام ، یک جوخه فرانسوی پشت خطوط دشمن اسیر می شود. جوخه توسط گروهبان بی تجربه و جوان "تورنس" و کمک "ویلسدورف"، کهنه سرباز جنگ جهانی دوم ، رهبری می شود و...
رئیس باند تبهکاران هنگام مرگ، رفیق قدیمی ش فرناند را به عنوان جانشین خود معرفی میکند، اما معاونان او تلاش میکنند تا از شر فرناند خلاص شوند. اما آیا واقعا خطری از سوی برادران ولفانی و تئو او را تهدید میکند؟کشمکش ها و تیراندازی های میان آنها صحنه های خنده داری را بوجود میآورد...
محکوم سابق ادی و همسرش کریستین تلاش می کنند تا زندگی جدیدی برای خود و دخترشان کتی در سانفرانسیسکو بسازند، اما افسر پلیس مایک ویدو مصمم است ادی را به زندان بازگرداند...
فرانچسکا، یک دختر مدرسه ای 17 ساله، رویای روشنی دارد که با انریکو، یک معمار مطلقه 37 ساله و دوست خانوادگی عشقبازی کند. او با ملاقات با انریکو در یک روز مدرسه معمولی رویای خود را به واقعیت تبدیل می کند...
در زمان تولید خود در سال 1971، Deafman Glance، اجرای بی کلام هفت ساعته، تماشاگران فرانسوی را شگفت زده کرد و شور و شوق لویی آراگون را برانگیخت. چند سال بعد، رابرت ویلسون این بار به آهنگساز فیلیپ گلس پیوست تا اپرایی را طراحی کند که در جشنواره آوینیون در سال 1976 اجرا شد. این اپرا تبدیل به افسانه ای شد که انیشتین در ساحل است. برخی موضوعات مرتبط با تحقیقات این فیزیکدان، مانند نظریه نسبیت و سلاحهای هستهای، در مجموعهای از تابلوها نمایش داده شد که زیباییشناسی بسیار انقلابی را ارائه میکرد: تصاویر افسانهای از زیبایی بصری شگفتانگیز با تغییرات بسیار تدریجی در موسیقی و حرکات رقص ترکیب شدند. یک اثر هنری کامل را تشکیل می دهند که قرار بود درک کلاسیک از زمان و مکان در تئاتر را زیر و رو کند. این قطعه افسانهای که توسط سازندگانش، با همکاری طراح رقص دیرینهشان، لوسیندا چایلدز، بازسازی شده است، امروز دوباره کشف میشود...