سه کارگردان به داستان کوتاه را به سینما آورده اند. در قسمت اول یک ستاره سینمای دائم الخمر انگلیسی به دنبال پذیرفته شدن در رسانه های ایتالیا است. در قسمت دوم کنتسی با اسبی سیاه رابطه ای عجیب دارد و قسمت سوم داستان یک دانشجوی دیوانه اتریشی را روایت می کند...
"آلبرت" مسافرخانه داری است که قسم خورده اگر او و همسرش از جنگ جان سالم بدر ببرند هیچوقت لب به الکل نزند. آنها موفق شده و او سر قول خود می ماند. اما زمانه تغییر کرده و مدت کمی پس از جنگ او با "گابریل" جوان آشنا می شود و...
"گیوم کانی" توسط یک ستاره جوان مورد تخریب قرار میگیرد، وی ادعا می کند که گیوم دیگر قادر به نواختن موسیقی راک اند رول نمی باشد ، ولی گیوم برای اثبات هنرش به پیش دوسـت دخترش رفته و از او کمک میگیرد...
هنگام کریسمس"سایمون" نوزده ساله به همراه "لوئیس" دختری که در سفر با او آشنا شده برای دیدن خانواده اش به خانه باز می گردد.وقتی او تلاش می کند جلوی بیشتر شدن خود با خانواده اش را بگیرد،"لوئیس" با دوست دوران کودکی او رابطه برقرار می کند و...
"ایو سالوینی" بارزسی تقلبی و همسرش "گونلا" بخشداری سابق در مناطق روستایی سرگردان بوده و ناکجا آبادی از تبلیغاتی تلویزیونی،فاشیسم،مراسمهای زیبا،موسیقی راک و مراسم های پگانی را کشف می کنند...
یک معمار به هندوستان سفر می کند تا کارهایی که در قصر یک ماهاراجه در حال انجام است نظارت کند. در میان مسیر او با یک رقاص معبد آشنا شده و عاشق او می شود و...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
داستان کارگران کارخانه منسوجات در تورین ایتالیا که در ابتدای ورود به قرن بیستم تحت استثمار قرار گرفته و برای شرایط کاری بهتر مبارزه را آغاز نموده اند. پروفسور "سینی-گاگلیا" از سوی سوسیالیست ها برای کمک و سازماندهی تشکیلات و مبارزات کاگران فرستاده میشود...
"باد خاور" یک بحث بسیار عمیق و بسیار سیاسی در مورد کمونیسم ، هنر، انقلاب، روشنفکري، مائوئيسم ... می باشد و داستان آن در مورد یک سرکارگر می باشد که توسط کارکنان خودش ربوده می شود...
بیش از یک ماه است که زنی تلاش می کند با جدایی خود کنار بیاید،او اتاقش را دوباره رنگ می کند،مبلمان را بر می دارد،نامه هایی به معشوق خود می نویسد و همه حرفهایش را می زند.او برگه ها را روی کف اتاق پخش می کند.در نهایت او گرسنه شده و اتاق را ترک می کند و...
"فردی" و دوستانش شغلی ندارند.آنها تلاش می کنند وقت خود را با چرخیدن بوسیله موتور سیکلتهای خود و خالی کردن خشم خود بر سر مهاجران عرب سپری کنند."فردی" عاشق "ماری" صندوقداری سوپرمارکت محل است.وقتی یک جوان عرب به نام "قادر" به "ماری" پیشنهاد ازدواج می دهد،او و دوستانش تصمیم می گیرند به او درسی بزرگ بدهند...