داستان ستودنی ایرنا گوت، زنی با ارادهای راسخ، از دریچهی چشمان او روایت میشود. او با فداکاری جان خود، نسلی از یهودیان را از هول و هراس هولوکاست نجات داد و بار دیگر ثابت کرد که روح انسان حتی در تاریکترین دوران نیز قادر به غلبه بر ظلم و ستم است.
یک ون کوچک در جادههای جنگزده اوکراین حرکت میکند و شهروندان اوکراینی را که خانههای خود را در خط مقدم جبهه رها کردهاند، سوار میکند. این ون با جابهجایی آنها در میان این چشمانداز ویرانشده به سمت تبعید، به پناهگاهی شکننده و مکانی برای رازها و درد دلهای مسافرانش تبدیل میشود.
برنده 5 جایزه اسکار همچنین دریافت 46 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 154 جایزه دیگر.
فرمانده اردوگاه آشویتز، رودلف هوس، و همسرش هدویگ در تلاشند تا در خانهای با باغ که در کنار اردوگاه قرار دارد، زندگی رویایی خود را برای خانوادهشان بسازند...
تخم مرغهای عید پاک توسط "تیک ایتز" دزدیده میشود. گروهی از افراد برای بازپسگیری آنها متحد میشوند، با هم دوست میشوند، با ترسهای خود روبرو میشوند، قلدری را یاد میگیرند و شجاعت را به عنوان کلید حل مشکلات میشناسند.
تومک، فارغالتحصیل بانکداری، به دنبال موفقیت و جلب نظر یار سابق به کلانشهر میرود. اما مشکلات مالی او را به دردسر میاندازد و زندگیاش به آشفتگی کشیده میشود. تومک باید برای رهایی از جنون تلاش کند.
دیتا که هرگز تمایلی به مادری نداشته، ناگهان خود را در جایگاه مادرخوانده دو دخترِ معشوقه خود میبیند. تقابل خواستههای فردی آنها چالشهایی را به وجود میآورد و در این میان، داستانی پرمهر از تلاشهای یک خانواده غیرسنتی برای حفظ پیوندشان روایت میشود.
پیوترس و خانوادهاش به عمارتی تاریخی نقل مکان میکنند. مارلنکا به دنبال نیاکانی مناسب برای خانوادهاش میگردد. آگنیشکا باردار میشود و با تولد فرزندش، مشکلات آغاز میشود. پیوترس آرزوی فرزنددار شدن دارد، اما مارچین، همسر آگنیشکا، ناپدید میشود. کامیلای مرموز در جستجوی زاوادا به برزوکی میآید.
ژولیتا وویچیتسکا، خبرنگار جوان، در پی مرگ مشکوک یک ستاره تلویزیونی است که معتقد است جنایتی برنامهریزیشده بوده، نه تصادف. هر قدمی که او به حقیقت نزدیکتر میشود، جانش را به خطر میاندازد.
جوزف کنراد و سه هنرمند رسواگر دیگر، بعد از یک مهمانی وحشیانه، با جسد مردی روی مبل از خواب بیدار میشوند. آنها هیچ ایدهای ندارند که او کیست، چرا مرده است یا چرا ژاندارم در میزند...
اولیویا، سرآشپز معروف، به اصرار مادربزرگش برای نجات مزرعه او به روستا میرود. او در آنجا با کشاورزی خوشتیپ آشنا میشود و به او دل میبندد، اما این کشاورز رازهایی را از اولیویا پنهان میکند.
فیلم بر اساس حوادث واقعی در سال 1983 و درباره هفت جوان گرجستانی که همگی از خانواده های معقول و نخبه جامعه هستند، می باشد که اقدام به ربودن یک هواپیمای مسافربری می کنند...
در آخرین هفته های جنگ جهانی دوم، یک سرباز جوان آلمانی که برای بقا تلاش می کند، لباسی را برای گرم کردن پیدا میکند اما بعد پوشیدن درمیابد که این لباس یک کاپیتان نازی، رهبر سربازان است. پپس تصمیم میگیرد تا از این لباس به نحوه دیگری استفاده کند...