اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
داستان فیلم درباره زوجی به نامهای لیلا و آدام است که برای سالها یک زندگی خوب داشتند. با این حال، پس از مدتی، زندگی آنها به یک نقطه مرگ میرسد. هیجان در زندگی آنها به پایین رفته است و آدام عاشق شخص دیگری شده است...
داستان مردی به نام عزیز که در یک بحران وجودی در حسرت جوانیاش است: او نه از کارش راضی است و نه از زندگی خصوصیاش که توسط خواهر و خانوادهاش که مدتی است با او زندگی میکنند ...
پس از سال ها تلاش ناموفق برای ثروتمند شدن و ماجراهای مختلف خطرناک، گوخان، نجمی، سروت و حکمت همگی بیکار و کاملاً از کار افتاده اند. نامه ای از مانولیا، خواهر گمشده فاطما، امید تازه ای به آنها می دهد ...
داستان درباره یک نوجوان به نام اِسه یک موتورسوار حرفهای است که میخواهد قهرمان منطقهای شود و دنیز یک خواننده آرزومند است که باور دارد که یک روز توسط بشقابپرندهها از دنیا برداشته خواهد شد. آنها دو نوجوان هستند که زندگیهای کاملاً متفاوتی در آدانا دارند. وقتی با هم آشنا میشوند، عشق بین آنها شکل میگیرد، اما مشکلات خانوادگی، رقابتهای موتورسواری و تفاوتهای طبقاتی رابطهشان را تحت فشار قرار میدهند...
سدات، نگهبان زندان قونیه، موظف است موسی، زندانیای را که پانزده سال است در زندان است، به زادگاهش ببرد تا دخترش را ببیند. اما موسی متوجه میشود که دخترش کشته شده است و تصمیم میگیرد انتقام بگیرد و ...
فیلم در مورد یک گروه ۴۰ نفره از سربازان ترکی است که در ایستگاهی دور افتاده در شرق ترکیه باید تا پای جان شان از آنجا در مقابل یک گروه فتنه جو دفاع کنند و...
آسلی فکر می کند ازدواج یک کلاهبرداری است و این را علناً بیان میکند. اما وقتی دوستش، کرم، به طور غیرمنتظره موافقت میکند، آسلی تمام تلاش خود را میکند تا او را به پیشنهاد ازدواج وادار کند...
یک مدیر تبلیغات و یک طراح مد و وبلاگ نویس به عشق اعتقادی ندارند، آنها شرط میبندند تا هر یک ، دیگری را به طور عمیق و عاشقانه با روشهای غیرمعمول شرمسار کنند...
مِسوت، یک کارمند دولتی است که برای دفن مادرش به زادگاهش بازمی گردد، او توسط برادر کوچکترش موسی به پیدا کردن گنج کشیده می شود و خود را درگیر یک قتل می بیند...
شبی در ترکیه مردی ۴۰ ساله الکلی بنام «کهیت» که از زندگی بریده است، دست به خودکشی می زند. «سیبل» نیز دختری ۲۰ ساله است که به تازگی بخاطر رابطه اش با یک پسر، از برادرش کتک خورده، و خسته از خانواده اش اقدام به خودکشی می کند. این دو در بیمارستان با هم آشنا می شوند، و سیبل برای فرار از خانواده اش، به کهیت پیشنهاد ازدواج میدهد، و تضمین می کند که زندگی شان همانند دو هم اتاقی باشد. اما بعد از ازدواج، این دو رفته رفته به هم نزدیک تر می شوند و پس از مدتی می فهمند که واقعا عاشق هم شده اند...
پنجرهی روبرو فیلمی لطیف درباره زندگی یک زوج ایتالیاییست که عشق سالهای اول ازدواج آنها رفتهرفته کمرنگ شده و تصویر مشاجرههایشان پررنگتر بهنظر میآید. برحسب اتفاق زندگی این زوج با زندگی مردی سالخورده پیوند میخورد و بعدتر باعث میشود که زن با همسایهی روبروییش که در بانک کار میکند، آشنا شود و ….
دو مادربزرگ دخالتگر، نوههای بزرگسال خود را با یک رویداد ناگهانی آشنا میکنند که عشق دوران کودکی را دوباره زنده میکند و و کینه های قدیمی را برمی انگیزد ...
داستان فیلم درباره زنی به نام اوزنور است که با پسر دایی خود قدرت رابطه داشته و از آن باردار میشوداما قدرت ازش فاصله میگیرد و اوزنور در یک درگیری با قدرت بچه خود را از دست میدهدو اوزنور بخاطر اینکه از قدرت انتقام بگیرد و قدرت را برای خودش کند، پیش دعا نویس می رود با اینکار خطر بسیار جدی خانواده قدرت را تهدید میکند.
داستان دو مرد جوان که همدیگر را نمی شناسند اما برای یک هدف عرق می ریزند، حتی یک لحظه هم از باور خود دست بر نمی دارند و با قدرت وحدت بخش موسیقی یکدیگر را می یابند...