یک دانشجوی دانشگاه هیتومی عاشق مردی میانسال به نام اوکاوا می شود که معشوقه مادر متوفی او بود. احساسات هیتومی به این سو و آن سو تغییر می کند زیرا او مطمئن نیست که آیا این عشق واقعی است یا فقط تحقق رویای عاشقانه مادرش...
"کویچی اوهارا" یک دانش آموز کلاس چهارم میباشد که در حومه ی توکیو زندگی میکند. روزی، او یک سنگی را پیدا میکند که مشخص میشود یک "کاپا" میباشد که از خواب زیرزمینی 300 ساله بیدار شده ...
مردم سِبوری غرب ژاپن که از نظر فرهنگی منزوی شدهاند، موضوع این فاجعه درباره چند نفر از اعضای جامعه هستند که بهویژه مشکلاتی را تجربه میکنند که ژاپن مدرن به دنیای آنها دست درازی میکند. صحنه جنگ جهانی دوم است و زمانی که پلیس نظامی برای بردن مردان سبوری به ارتش آمده است، درگیریها به وجود می آید ...
نائویا (کازویا تاکاهاشی) سرگرم زندگی مدرن خود است، اما به این شک دارد که چیزی از دنیای او کم شده است. او ناگهان با مردی به نام کاتسوهیرو (سیچی تانابه) آشنا می شود و عاشق او می شود.زنی به نام آساکو (ریکو کاتائوکا) به او و کاتسوهیرو پیشنهاد میدهد که صاحب فرزندی شوند..
روستای حناتانی در آینده نزدیک دچار آب گرفتگی سد خواهد شد. کنیچی، صاحب یک استودیوی عکس قدیمی، پسری به نام تاکاشی دارد که به عنوان دستیار عکاس در توکیو کار می کند. یک روز از آنها خواسته می شود که «آلبوم دهکده» را که مجموعه ای از عکس های همه خانواده های روستا است بسازند تا برای همیشه خاطره ای از روستای زیبا به جا بگذارند...
زوجی با بلاتکلیفی روی پلی در آساکوسا ایستاده اند. تسوتائه و یوشیجی با سوار شدن به اتوبوس برای سوکیشیما و پیاده شدن در سوزاکی، اعتماد به نفس و اشتیاق خود را نسبت به آینده خود از دست داده اند. در سراسر پل، تابلوی بهشت سوزاکی را می بینند، منطقه ای با چراغ قرمز که زمانی تسوتائه به عنوان یک فاحشه کار می کرد...
ماچیسو یک نقاش است. او هرگز آن موفقیتی را که فکر می کند مستحق آن است، به دست نیاورد. صرف نظر از این، او همیشه در تلاش برای موفقیت است. همسرش ساچیکو علیرغم همه مشکلات، از او حمایت می کند....
کائورو بیماری دارد که مانع از آن شد که وقتی خورشید طلوع می کند بیرون برود. با وجود این بیماری، او عاشق پسری به نام کوجی شد. اگر تصمیم بگیرد به دنبال عشقش برود، به معنای به خطر انداختن جانش خواهد بود...