این داستان به زندگی روزمرهی سه دختر همراه در شهر شلوغ توکیو میپردازد. آنها که در یک آژانس همراهی مشغول به کارند، با وجود حضور در میان مردم، احساس تنهایی و انزوا میکنند.
تئیچی، دانشآموز دبیرستانی، برای رسیدن به آرزوی سلطنت، در انتخابات ریاست کلاس مدرسهاش دخالت میکند. این انتخابات با رقابت شدیدی همراه است و تئیچی برای پیروزی از هر ترفندی استفاده میکند.
داستان در مورد دو شخصیت به نامهای چار و تم ری روایت میشود. چار که به دلیل شورش از آکادمی نظامی اخراج شده، جان زنی به نام لالا را نجات میدهد. در همین حین، تم ری به دلیل شنیدن خبر فرار احتمالی دکتر مینوفسکی از یک سازمان به نام زئون، به ماه سفر میکند.
یوکو، مرد جوانی که زندگیاش با مشکلات مالی و تنهایی همراه است، ناگهان فرصتی پیدا میکند تا با چهار زن زیبا آشنا شود. این اتفاق میتواند زندگی او را به کلی تغییر دهد.
«اوﮔﻲ ورن» (ﮐﺎﻳﺘﻞ) ﻳﮏ ﻣﻐﺎزه ﺳﯿﮕﺎر ﻓﺮوﺷﻲ را اداره ﻣﻲ ﮐﻨﺪ. او در اﻳﻦ ﭼﮫﺎرده ﺳﺎل اﺧﯿﺮ، ھﺮ روز در ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﺸﺨﺺ و از زاوﻳﻪ اي ﻣﺸﺎﺑﻪ، از ﺧﯿﺎﺑﺎن رو ﺑﻪ روي ﻣﻐﺎزه اش ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در ﻣﯿﺎن ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ھﻤﯿﺸﮕﻲ او ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه اي ﺑﻪ ﻧﺎم «ﭘﻞ ﺑﻨﺠﺎﻣﯿﻦ» (ھﺮت) ھﺴﺖ ﮐﻪ از وﻗﺘﻲ ھﻤﺴﺮش در ﺟﺮﻳﺎن ﻳﮏ ﺳﺮﻗﺖ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ رﺳﯿﺪه، در ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده اﺳﺖ...
موتورسوار حرفه ای از نیوهمپشایر به کالیفرنیا می رود تا دوباره مسابقه دهد. او در این راه با زنان نیازمند ملاقات میکند که درمان تنهاییاش را برای او فراهم میکنند، اما تنها زن خاصی از گذشتهاش او را واقعاً راضی میکند.
تسونئو یک دانشجو است و خوزی دختر جوانی است که به ندرت به تنهایی از خانه بیرون رفته است زیرا نمی تواند راه برود. زمانی که تسونئو متوجه می شود که مادربزرگ خوزی او را برای پیاده روی صبحگاهی بیرون می آورد، آن دو با هم آشنا می شوند...
به مجری یاکوزا دستور داده می شود تا همکار محبوب خود را مخفیانه به قتل برساند. اما هنگامی که همکارش در مسیر ناپدید می شود ، سفری که در ادامه می آید یک تجربه پیچیده و وحشتناک است.
دو بازیگر زن برای یک قسمت تست داده اند. علیرغم شخصیت های متفاوتی که دارند، شبی را با یکدیگر در یک آپارتمان سپری می کنند. شبی که هیچکدام فراموش نخواهند کرد. البته اگر زنده بمانند...