لیزا بنترون، مشاور املاک، در آستانه عروسی خواهرش، با متیو والاس، توسعه دهنده خوش تیپ، بر سر خرید ملک تاریخی خانوادگی شان، وارد رقابت می شود. آیا متیو می تواند قلب لیزا را تسخیر کند؟
نیا، مشاور املاک، به جولیان برای یافتن ملک مناسب کمک میکند. جولیان مسافرخانه پدر نیا را انتخاب میکند، اما قصد تغییر آن را دارد. نیا تلاش میکند تا مسافرخانه خانوادگیاش را نجات دهد.
مادری پی می برد که پرستار بچه ای که او را به سهل انگاری در نگهداری از فرزندش متهم کرده، دوست دختر جدید شوهر سابقش است. او برای اثبات بی گناهی خود و برملا کردن مقصر اصلی، پا به فرار می گذارد.
جشن باشکوهی در ساحل به تازگی پایان یافته بود. اما سونامی ناگهانی همه را در خود گرفت و کوسهای عظیمالجثه و خشمگین نیز مخفیانه وارد هتل شد. بلافاصله نبردی بزرگ میان انسان و کوسه درگرفت.
هر چیزی ممکن است در شب کریسمس اتفاق بیفتد. مل باید با چالش های حرفه ای جدید روبرو شود و خود را با استانداردهای جدید حاکم بر کار وفق دهد. سپس کارینا و استفان قصد دارند تغییرات جدی در تربیت فرزندان ایجاد کنند. آنها تصمیم می گیرند رویکرد خود را تغییر دهند و روش های آموزشی نسبتاً پیچیده ای را به کار گیرند.
زوئی مرد رؤیاهایش را در دنیای پیچیدهی مجردی و اپلیکیشنهای دوستیابی پیدا میکند، اما این خوشبختی کوتاه است و رابینسون به کما میرود. زوئی به اشتباه نامزد او میشود و مسئولیت فرزندانش را بر عهده میگیرد. او باید نقش دوست دختر بینقص را برای مردی که به سختی میشناسد، بازی کند.
میسون به خانه قدیمی اش که قرار است تخریب شود برمی گردد و دوربینی پیدا می کند که می تواند تصاویر گذشته را نشان دهد. او تصمیم می گیرد از این فرصت استفاده کند و خاطرات خانه را قبل از نابودی آن ثبت کند.
این برنامه، لی مک کمدین را در تلاش برای تناسب اندام و جمعآوری کمک مالی برای مسابقه فوتبال خیریه «یاری فوتبال» به نفع کودکان بیسرپرست زیر نظر سازمان یونیسف، همراهی میکند. در این مسیر، چهرههای مشهور و اسطورههای ورزشی به او کمک میکنند.
فیلم مستند "مادران انقلاب" به کارگردانی بریار مارچ، داستان واقعی کمپ صلح زنان گرینهام کامن را روایت میکند و نشان میدهد که چگونه این کمپ توانست تأثیری جهانی داشته باشد.
پارو، زمانی که نقاشی قصهٔ پریانی را که در کودکی از زبان یک غریبه شنیده بود، بر روی دیوارهای شهر ساحلی مشاهده کرد، تصمیم گرفت به جستجوی مرد نقاش، ماارا، بپردازد.
وقتی شیطانی به نام "نقاش" به زمین میآید، مامور افبیآی، جورج روهن، خود را موظف میبیند که قتلهای فزایندهی نقاش را پنهان کند. همزمان، یک روزنامهنگار به نام ریلا مارتین تلاش میکند تا شبکهی دروغهای رو به رشد جورج را افشا کند.
لوسي و جيمي، دو نوجوان در عصر حاضر، ناگهان با پيشنهادي عجيب روبرو میشوند. پيرمرد مرموزي به آنها پيشنهاد میدهد که از خانهای قديمي و ويران شده که گفته میشود روح در آن پرسه میزند، نگهبانی کنند. با کمک اين پيرمرد، لوسي و جيمي به سفري ماجراجويانه در زمان دست میزنند و خود را در سال ۱۸۲۱ میيابند.
جیمی، صاحب یک آژانس گردشگری، پس از مرگ همسرش که فردی بسیار سخاوتمند بود، با مشکلات روحی روبرو میشود. اما با انجام یک کار خیرخواهانه، روحیه بخشندگی را در کل شهر زنده میکند و خبرنگار محلی نیز این اتفاق زیبا را پوشش میدهد.
کاسی برای برگزاری باشکوه صدمین سالگرد جشنواره ویکتوریایی شهر خود، از جیک، ستاره فیلمهای اکشن و دوست دوران دبیرستان، دعوت میکند تا نقش اصلی نمایش "آواز کریسمس" را بر عهده بگیرد.
داستان سه برادر روستایی است که زندگیشان تحت تأثیر رویای ازدواج برادر بزرگتر قرار میگیرد. این رویا باعث ایجاد تنش و درگیری بین برادران میشود و زندگی ساده آنها را دگرگون میکند.