یک افسر پلیس و تیمش برای دستگیری یک باند جنایتکار در سراسر کشور تلاش میکنند. این افسر پلیس در میان چالشهای حرفهای، تیم خود را به سوی پیروزی هدایت میکند...
مکس، مردی زن باز و دروغگو، با آنا، زنی جوان و زیبا، آشنا میشود. آنا او را با خواهر بزرگترش، جولیا، که روی صندلی چرخدار است، معرفی میکند. با وجود اینکه مکس یک مرد بدبین است، جولیا به او جذب میشود. آنها شروع به ملاقات با یکدیگر میکنند و به زودی متوجه میشوند که عاشق هم هستند...
یک زن، احساس میکند که دوستانش از او فاصله گرفتهاند. او برای اینکه دوباره با آنها ارتباط برقرار کند، یک دروغ کوچک میگوید. اما این دروغ، باعث میشود که دوستانش از او عصبانی شوند و جامعه آنها دچار مشکلاتی شود...
گروهی از سارقان پس از سرقت از یک جواهرفروشی، به یک ساختمان فرسوده در حومه شهر پناه میبرند. آنها در زیرزمین این ساختمان با موجودی بیگانه و ناشناخته روبرو میشوند که دارای قدرتهای تلهپاتی است. این موجود، سارقان را به اسارت میگیرد و آنها را مجبور میکند تا برای او کار کنند...
یک مادر و دختر با مرحله جدیدی از زندگی خود روبرو هستند. یک شب مادر با دوستانش برای شام بیرون می رود و دخترش را در خانه تنها می گذارد. از آن لحظه به بعد زندگی آنها به دلیل نتایج وحشتناک اقدامات آنها تغییر غیرمنتظره ای پیدا می کند...
جانی و کلاید دو قاتل زنجیره ای هستند که دیوانه وار عاشق شده اند و در جنایتی بی پایان هستند. آنها به سرقت از یک کازینو مرفه که متعلق به رئیس جنایت کاری به نام آلانا است و توسط یک قاتل اهریمنی که او فرمان می دهد محافظت می شود، می اندیشند...
ملانی، که اخیراً طلاق گرفته است، به همراه پسرش جیسون برای کریسمس به یک جزیره دورافتاده سفر میکند. آنها در آنجا با چالشهای جدیدی مواجه میشوند، از جمله اداره یک فانوس دریایی واقعی. ملانی در طول این سفر با مردی جذاب آشنا میشود و با او ارتباط برقرار میکند...
کارلی در کریسمس به یک شهر کوچک میرود تا رهبری گروه کر کلیسا را بر عهده بگیرد. او که اولین تعطیلات زمستانی خود را بدون مادرش سپری میکند، با مردی که پس از خدمت در ارتش به شهر بازگشته، آشنا میشود...
در پایان نفسگیر مجموعه شاهزاده خانم قو، دریک متوجه میشود که پدرش به داشتن معاملات با دزدان متهم شده است. او و اودتا برای اثبات بیگناهی پدر دریک، مجبور میشوند مخفی شوند...
یک بازیکن فوتبال جوان و بااستعداد از روستایی در کوئینزلند، پس از بازگشت پدر فوتبالیست حرفهای خود که دیگر دوران اوج خود را سپری کرده است، با چالشی بزرگ روبرو میشود. او باید بین موفقیت تیم خود و رویاهایش یکی را انتخاب کند...
ژوئن و دیکلن، که زمانی با هم مشکل داشتند، مجبور میشوند برای نجات ایستگاه تلویزیونی محلی با هم همکاری کنند. اما وقتی ایده آنها برای برگزاری کنسرت کریسمس موفقیتآمیز نیست، باید به اصل ماجرا پی ببرند...
هاتانی، یک بازیکن بیسبال ژاپنی، از کودکی به این ورزش علاقه داشت. او با تلاش و پشتکار فراوان، توانست به یک سوپراستار «دوگانه» در لیگ برتر بیسبال تبدیل شود. او هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان پرتاب کننده ، در سطح بالایی بازی میکند...