"رومئو آلدیا" پس از وقوع یک حادثه پیش از امتحان ورودی دانشگاه برای دخترش که باعث خدشه دار شدن آیندهی او شد، مدام به فکر راه حلی است تا اوضاع را روبراه کند، اما هیچکدام از راه رهایی که به ذهنش میرسد با اصولی که به دخترش یاد داده، همخوانی ندارد...
رادو بعد از یک سال از ایتالیا برگشته و متوجه می شود که همسرش کاملاً تغییر کرده است. آنها شب را صرف تلاش برای کشف دوباره خود می کنند. دوری بین آنها بی اعتمادی و سردرگمی ایجاد کرده است اما رادو امیدوار به شروعی جدید است...
مادر و دختری به خانهای دورافتاده نقل مکان میکنند. مادر به دخترش میگوید که پدرش برای کار سفر کرده است. با برملا شدن دروغ، رابطه آنها دچار تنش میشود. با بدتر شدن روابطشان، "جادوگر ظهر" ظاهر شده و نزدیکتر میشود - آیا او یک تهدید واقعی است یا تنها توهمی در ذهن آنهاست؟
فیلم بر اساس زندگی واقعیِ "مگان لیوی" (کیت مارا) سرباز نیروی دریایی آمریکا ساخته شده که در زمان اعزامش به عراق، بهمراه سگ جنگی اش جان افراد بسیاری را نجات داد...
آپولو لاو و همسرش، جوی، نمیدانند که آیا ازدواجشان میتواند از رابطهی او با زن اغواگر زیبای بل جان سالم به در ببرد یا نه. با اینکه این رابطه تمام شده، بل کاملاً در حالت تعقیبکنندگی است، در حالی که خانوادهی لاو تلاش میکنند با بیوفایی آپولو و مرگ اخیر پدر و مادر جوی کنار بیایند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 24 جایزه دیگر.
زمانی که گروهی با اسم "خِمِرهای سُرخ" در سال ۱۹۷۵ بر کشور کامبوج حکومت کردند ، منجر به نسلکشی و قتلعام دو میلیون کامبوجی شدند ، در این میان دختره پنج ساله ای مجبور شد از خانه و خانواده اش در پنوم پن دوری کند و به عنوان یک سرباز کودک آموزش ببیند...
ماهیگیر کلمبیایی تورکو مشتاق بازگشت به سرزمینی است که سال ها پیش به دلیل درگیری های مداوم رها کرده بود. وقتی پسرش کشته می شود، رویای بازگشت تورکو را از بین می برد...
در قلب روایتهای چندگانه فیلم، اقتباسی از A Distant Episode، داستان کوتاه وحشیانهای است که در مراکش توسط نویسنده آمریکایی، پل بولز، برای اولین بار در سال 1947 منتشر شد. حرکت بین مستند، داستانی و افسانهای، «آسمان میلرزد و زمین است. ترس و دو چشم برادر نیستند» قهرمان فیلم، الیور لاکس، فیلمساز را مشاهده می کند که فیلم خود را کارگردانی می کند.
محتوای داستان فیلم که بر اساس دومین رمان جولی مورفی به نام Go Big or Go Home است، در مورد نوجوانی به نام ویلودین با نام مستعار دامپلین/ویل می باشد که دچار اضافه وزن شده است. ویل بخاطر این که مادرش رزی در جوانی ملکه زیبایی بوده است، احساس اعتماد به نفس زیادی دارد. او واقعا به کنایه های دیگران در مورد اضافه وزنش اهمیت نمی دهد. ویل بعد از مدت کوتاهی با پسری به نام بو آشنا می شود و بخاطر این موضوع در وضعیت فعلی خود شک می کند و تصمیم می گیرد تا مانند مادرش به یک پجنت زیبایی تبدیل شود…