یک سرباز بریتانیایی که هر دو پا و نیمی از دست خود را در افغانستان از دست داده است، با کمک یک کماندوی سابق نیروی دریایی سلطنتی، بدن و ذهن خود را بازسازی می کند...
کان و مِته که تعطیلات خود را در المپیوس با یک گروه شلوغ گذراندند، با دوچرخه خود به استانبول میروند. این دو نفر در سفر با دو مهمان غیر منتظره همراه می شوند...
پس از یک درگیری خشونتآمیز، یک جوان فراری با یک ساحلنشین جذاب که راه فراری آسان را به او نشان میدهد، همراه میشود. اما پس از فرار از شهر، متوجه میشود که گذشته هولناکش رهایش نخواهد کرد...
پس از یک حادثه در یک بار، لاورنتیو به دلیل آسیب جدی به سر می میرد. این فیلم او را در آخرین روز زندگیاش همراهی میکند و نگاهی اجمالی به آخرین لحظاتش دارد. بر اساس یک داستان واقعی ...
در میان واحه صحرای خشک شده و مرده حومه لاس وگاس، و پس از سه سال دوری، یک زوج جوان تصمیم می گیرند که بالاخره زمان آن رسیده است که با یکدیگر زندگی کنند و رابطه خود را به سطح بالاتری برسانند...
عبدالقادر نگهبان و ملیکه خدمتکار خانه است. آنها تازه ازدواج کرده اند و دیوانه وار عاشق هم هستند. با وجود مشکلات مالی، آنها رویای مهاجرت و شروع زندگی عاشقانه خود را در سر می پرورانند...
داستان اوا، مادری مجرد با سه فرزند خردسال. اگرچه او بیکار است و بدهی های زیادی دارد، اما سعی می کند برای مردم محله خود کارهای خوبی انجام دهد و مطمئن می شود که فرزندانش هر آنچه که نیاز دارند را در اختیار دارند...
داستان مردی دوچهره به نام ژولین، همسر و پدری که مشاور املاک است. او عاشق آلیس، مشتری جوانی میشود. اما در ادامه مشخص میشود که آلیس در چایفروشی ماری، همسر ژولین کار میکند.
رز رینز، ملکه سابق زیبایی، به همراه چهار دوست خود از پناهگاه زنان فرار میکنند و سفری شبانه و پرماجرا را در خیابانها و کلوپهای لسآنجلس آغاز میکنند...
بابی کریستینا براون، فرزند ویتنی هیوستون و بابی براون، از کودکی در معرض توجه رسانهها بود و اغلب به عنوان "دختر ویتنی و بابی" شناخته میشد، بدون آنکه هویت مستقلی برایش متصور باشند. اما داستان ناگفتهای در زندگی او وجود دارد.
ایوان، نقاشی آمریکایی در کلمبیا، با آمدن دوستش کریستین و برادرش کول، به کول علاقهمند میشود، در حالی که کول ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا نیست. چالش اصلی این است که آیا کریستین، برادر بزرگتر، این رابطه را خواهد پذیرفت یا خیر.
لوسی، یک رقصنده جوان تصادف می کند . هنگامی که او از کما بیدار می شود، او و همسرش شروع به تمرین برای یک نمایش رقص می کنند. در این راه، او شروع به جستجوی پدر بیگانه خود می کند، راهی که ممکن است او را به عشق تغییر دهنده زندگی برساند...