"رز" دختری ساکت است که در یک مزون لباس کار می کند و در آرزوی این است که یک روز خودش یک طراح بشود. اما بر اثر یک تصادف رانندگی، صورت وی آسیب می بیند. او تحت آزمایش تجربی سلول های بنیادی قرار می گیرد و از همیشه قوی تر و زیباتر می شود، اما این آزمایشات برای او عوارضی دارد ...
داستان در رابطه با یک بازی کامپیوتری عجیب غریبه که وقتی کسی گیم آور بشه به همون صورت که در بازی میمره در واقعیت می میره. اولین قربانی یک کسی است که بازیهای کامپیوتری را تست می کنه و به شرکتها میده. بعد از کشته شدنش دوستانش تصمیم می گیرند راز این بازی را کشف کنند و آنها نمی دانند که با چه خطری روبرو هستند…
مکس ترس از مکانهای شلوغ دارد ،و در یک کابین در وسط ناکجا آباد زندگی می کند. یک شب ، او یک زن زیبا و بیهوش (بیانکا) را پیدا می کند که بدنش مملو از خون است....
"سم" و "ایان" برای تفریح در دل طبیعت کمپ کرده اند. زمانی که آنها نوزادی را میان بوتهها پیدا می کند و متوجه می شوند که جنایتی فوق العاده ناراحت کننده در این مکان رخ داده، مسافرتشان تبدیل به نبردی برای زنده ماندن می شود...
دو برادر که از هم دور بوده اند دوباره در ویدیو کلوپ پدرشان با هم ملاقات میکنند. آنها می خواهند اموال و دارایی های پدرشان را فروخته و بین خود تقسیم کنند. در همین حین که آنها مشغول جستجو در آنجا هستند، بازی ای پیدا میکنند که هرکس آن را انجام دهد عواقب مرگباری سراغش می آید...
شش ماه از نابودی یک ویروس جنون آمیز از جزایر بریتانیایی می گذرد. ارتش ایالات متحده اعلام می کند که در مبارزه با سرایت بیماری پیروز شده است و بازسازی کشور می تواند آغاز شود. با بازگشت اولین دسته مهاجران، یک خانواده دوباره متحد می شود. اما یکی از آن ها بدون این که خود آگاه باشد، راز وحشتناکی را با خود حمل می کند. این ویروس هنوز از بین نرفته است برای او هیچ علائم خارجی وجود ندارد این بار خطرناک تر از همیشه است که…
این فیلم داستان یک نوازندهی موسیقی را به تصویر میکشد که با همکاری یک معلم در تلاش هستند تا از افرادی بیدفاع در برابر شیوع یک بیماری خطرناک محافظت کنند و…
"دیو" هنرمندی که تابحال نتوانسه کار مهمی در حرفهی خود انجام دهد، یک قلعه در اتاقش می سازد و درگیر دنیای فانتزی و مخلوقاتی می شود که همه ساختهی ذهن خودش هستند...
فیلم “بازی بچگانه” که بازسازی و ریبوت فیلمی به همین نام محصول سال 1988 است، در مورد پسری جوان به نام اندی بارکلی است. بعد از اینکه اندی به شهر جدیدی نقل مکان می کند، یک هدیه ویژه از مادرش دریافت می کند: عروسکی به ظاهر معصوم که در نهایت به بهترین دوستش تبدیل می شود. در ادامه، هنگامی که این عروسک به طور سر خود عمل می کند، اندی با سایر بچه های محله اش متحد می شود تا این عروسک را متوقف و از وقوع هرج و مرج های خونین دیگر جلوگیری کند…