برادر بزرگتر زک پس از اینکه درمیابد برادرش توسط دختری طرد شده است، تصمیم میگیرد مهمانی در یک خانه سالمندان قدیمی که در حال بازسازی آن است برگزار کند اما این ساختمان تاریخچهای شوم دارد...
یک افسر پلیس در بیمارستان از خواب بیدار می شود و می فهمد در وسط یک آخرالزمان زامبی ها قرار دارد، برای یافتن خانواده خود دست به هر کاری می زند، حتی توییتر را قربانی می کند...
"خانه صاحب" پس از فیلم های خانوادگی در یک خانه توسط یک سوژه نادیده به قتل می رسد، پس از اتفاقات غم انگیز، گروهی از نوجوانان متوجه شدند که خانه ای که قتل رخ داده است، پایین جاده ای است که آنها در آنجا کمپ می زنند و تصمیم گرفتند آن را بشکنند...
پنج سال پس از قتل همسر و ناپدید شدن دخترش، جرمی دافین، افسر سابق پلیس، برای کمک به شکار یک هیولای کریسمسی که کودکان "بد" را مجازات می کند، بازگردانده می شود...
دو داستان، دو مکان عجیب و غریب، دو گروه گرفتار: در این روایت، دو برادر در پلههای بیانتها و یک خانواده در جادهای بیانتها گرفتار شدهاند و برای مدت زمان نامعلومی در این فضاهای غیرمنطقی سرگردان هستند.
یک زندانی در خانه خودش، یک اسیر در بدن خودش. مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هیچ کس برای شنیدن فریادهای کمک او نمی آید .و با دانستن اینکه هیچ کس او را باور نخواهد کرد. این واقعیت وحشتناکی است که آلینا وقتی به خانه ای که مادرش در آن مرده نقل مکان می کند، خود را در آن می یابد. ابتدا فکر می کند که این اثرات از دست دادن مادرش است که او را آزار می دهد، اما ...
سه همخانه به نامهای جما، مت و استیو تصمیم میگیرند یک آینه نفرین شده را از ebay بخرند و با ثبت فعالیتهای ماوراءطبیعی آن، سعی کنند جایزه یک میلیون دلاری بنیاد جیمز راندی را ببرند. اما آنها به زودی متوجه میشوند که این کار ممکن است برای آنها خطرناک باشد...
مردی به نام پاتریک به دنبال پاسخ به مرگ مشکوک خواهرش است. او با یک تیم از محققان پارانورمال همکاری می کند تا به بررسی شرایط نامفهوم و عجیب و غریب پیرامون مرگ خواهرش بپردازد. تحقیقات تیم آنها را از یک شواهد عجیب و ترسناک به شواهد دیگر هدایت می کند، در مرکز آن چیزی شرور و ترسناک وجود دارد، حضوری که خارج از تصورات و تجارب آنهاست...