در شهر آرام "اسپرینگ فیلد" چیزی شیطانی باعث شده اهالی شهر ناپدید شوند.اکنون این وظیفه گروهی از اهالی شهر است که اینکار را متوقف کنند یا حداقل زنده از شهر بیرون بروند...
وقتی گروهی سارق بی رحم به مجللترین کشتی دنیا حمله می کنند،متوجه می شوند مسافران به شکل اسرارآمیزی ناپدید شده اند.اما آنها تنها نبوده و چیزی وحشتناک،نیرویی مرگبار از اعماق تاریک اقیانوس در کنار آنهاست…
«تری فلورس» (لوپز)، مستندساز جوان، مأمور ساختن فیلمی درباره ی قبیله ای از سرخ پوستان در آمازون می شود. در منطقه مرد غریبه ای که «پل سارون» (وویت) نام دارد، ادعا می کند قبیله ی مورد نظر را می شناسد و تری وگروه فیلم برداری را به آن جا خواهد برد. اما در عوض، گروه را به محل اختفای «آناکوندا» می برد؛ مار غول پیکری که آدم ها را درسته قورت می دهد...
هیگاشیاما هاروتو یک معلم تاریخ ژاپنی 34 ساله است که ظاهر زیبا را با شخصیتی صادق و دوستانه ترکیب می کند. وقتی او به دبیرستان نیتاکا، مدرسه ای برای دانش آموزان پیشرفته، منصوب شد، هاروتو بلافاصله توجه دانش آموزان دخترش را به خود جلب می کند . اما او رازی دارد که نمی تواند به کسی بگوید...
یک طوفان زمستانی، پنج دوست را در یک کابین دورافتاده بدون برق و غذای کمی گرفتار میکند، سرگردانی به آرامی سلامت عقل آنها را میگیرد، زیرا هر یک از آنها تسلیم ترس از آلوده شدن یا بد بودن برف میشوند...
در سال 1968 جهان با شیوعی که امروزه به عنوان "شب مردگان زنده" شناخته می شود، تکان خورد. در سالگرد این رویداد یک گروهی به زودی یاد می گیرند که بچه ها نباید با مرده ها بازی کنند...
خانواده ای به مزرعه ای در زادگاه مادری نقل مکان می کنند. یکی از بچه ها روشن بین است و به همراه خواهرش شروع به کشف رازهایی می کنند که در مزرعه اتفاق افتاده است...
دو مرد در حالی که یک جسد بینشان قرار دارد، در لانه مخفی یک قاتل سریالی بنام «جیگسا» به هوش می آیند. آن دو باید از قوانین مشخصی پیروی کنند و کارهای خواسته شده را انجام دهند، تا از این بازی مرگبار که برایشان تدارک دیده شده، زنده به در آیند.
«جک کرو» (وودز)، سر دسته ی سرسخت و خشن یک گروه حرفه ای خون آشام کش است که از طرف کلیسا حمایت می شود. پس از شکار نه خون آشام به دست گروه، سرکرده ی قوی و بسیار خطرناک خون آشام ها، «والک» (گریفیث)، به مهمانی شبانه ی خون آشام کش ها حمله می کند و محبوبه ی «جک»، «کاترینا» (لی) را می گزد و همه ی افراد او، جز دستیارش، «مونتویا» (بالدوین) را می کشد…
بیست و پنج سال پیش در دانشگاه پندلتن، یکی از استادان پس از کشتن شش دانشجو به زندگی خودش هم خاتمه داده است. حالا، زمانی که یک رشته قتل های مرموز در دانشگاه اتفاق می افتد، یکی از دانشجویان به نام «ناتالی» به این نتیجه می رسد که این قتل ها بر اساس «افسانه ی شهری» پندلتن رخ می دهند.…
شب کریسمس است و توری فقط میخواهد مست شود و مهمانی کند، اما وقتی یک بابانوئل روباتیک در یک فروشگاه اسباببازی در آن نزدیکی غوغا میکند و در شهر کوچکش کشتار گستردهای را آغاز میکند، او مجبور به نبردی برای بقا میشود...