فوجینو، دختر پر اعتماد به نفس، و کیوموتو، دختری که بیشتر وقتش رو تو خونه میگذرونه، از زمین تا آسمون با هم فرق دارن؛ اما عشق به کشیدن مانگا این دو دختر اهل شهر کوچک رو به هم نزدیک کرده.
روح کوچکی که بیخانمان است، به دنبال مکانی برای زندگی، به قطار ارواح میرود و با ساکنان عجیب آنجا روبرو میشود. او ناخواسته توجه دنیای بیرون را جلب میکند و برای نجات آینده قطار و فرصت خود برای داشتن خانواده، با هیولاها همراه میشود.
شاهزاده خانم مغرور کراسومیلا منزوی زندگی می کند، مشاورانش نقشه می کشند تا او را به یک فرد ضعیف شوهر دهند. شاه میروسلاو به عنوان یک باغبان تغییر قیافه می دهد تا غرور او را درمان کند. آنها از خشم مشاوران فرار می کنند. او هویت او را کشف می کند. آنها ازدواج می کنند و مشاوران اخراج می شوند.
داستان درباره یک تیم است که وظیفه پاکسازی پس از نبردهای بزرگ را بر عهده دارد. در این بین، یک تهدید جدی متوجه قهرمانان اصلی داستان یعنی انتقامجویان میشود. در این شرایط، یک شخص عادی و دست و پا چلفتی که در کارهایش همیشه شکست میخورد، به طور غیرمنتظرهای به تنها امید برای نجات زمین تبدیل میشود. او باید بر ترسها و محدودیتهای خود غلبه کند و به قهرمانی تبدیل شود که دنیا به او نیاز دارد.
در این داستان خیالی امروزی با روایتی نو، شاهزاده خانمی خودسر توسط جادوگری خبیث ربوده میشود و نامزد دانشور او، برای یافتن شاهزاده خانم، باید در یک ماجراجویی قهرمانانه از ذکاوت خود بهره گیرد. در همین حال، شاهزاده خانم نیز شجاعانه با ربایندگانش روبرو میشود و نقشهای جسورانه برای فرار طرح میکند.
دختر داستان ما به دلیل سازگاری نیافتن با مدرسه قبلیاش، به مدرسهای جدید میرود. در این مدرسه با تجربیات جدید و دوستان متفاوتی روبرو میشود، آن هم در شرایطی که کشورش درگیر جنگ است.
دو موش کولی به نامهای تام و وینی، مخفیانه سوار کشتی نوح میشوند. آنها برای حفظ آرامش بین حیوانات، باید از استعدادهای موسیقی خود در یک رقابت استفاده کنند.
دو یتیم ایرلندی با قطار در سراسر آمریکا سفر میکنند، با افراد بد و خوب روبرو میشوند. آنها یک دوست فوقالعاده پیدا میکنند و در جستجوی خانهای جدید هستند و در این راه با ماجراهای هیجانانگیز و خطرناکی روبرو میشوند.
در سال ۱۹۸۵، قتل یک ابرقهرمان تحت حمایت دولت، همکاران قانونشکنش او را از بازنشستگی بیرون میکشد و آنها را به سمت معمایی میکشاند که زندگی شخصیشان و حتی جهان را تهدید میکند.
وقتی شیطانی به نام "نقاش" به زمین میآید، مامور افبیآی، جورج روهن، خود را موظف میبیند که قتلهای فزایندهی نقاش را پنهان کند. همزمان، یک روزنامهنگار به نام ریلا مارتین تلاش میکند تا شبکهی دروغهای رو به رشد جورج را افشا کند.
بو، یک نابغه جوان که به خاطر اختراعاتش شهرت دارد، به طور ناخواسته درگیر یک پروندهی سرقت بزرگ میشود. پس از اینکه گنجینههای سلطنتی از موزهای که بو به آن رفت و آمد داشت، به سرقت میرود، او تصمیم میگیرد به جای اینکه منتظر پلیس بماند، خودش به دنبال پیدا کردن گنجینهها بگردد.
یومی، برای تحقق رویای نویسندگیاش، تصمیم بزرگی میگیرد و شغلش را رها میکند. هر سلول در وجود او برای حمایت از این تصمیم تلاش میکند، اما نگرانیهای آینده و مشکلات عاطفی، او را در بحران بزرگی قرار میدهد. این داستان، درگیریهای درونی یک نویسندهی نوپا را به تصویر میکشد که در تلاش برای رسیدن به هدفش است.
والاس با ساختن یک گنوم هوشمند، وابستگی خود به اختراعاتش را بیشتر میکند. اما این گنوم رفتارهای عجیبی از خود نشان میدهد و مشخص میشود که یک دشمن قدیمی در پس این ماجراست. گرومیت برای نجات والاس و توانایی او در اختراع کردن، باید با نیروهای شر مبارزه کند.
شیو چینگ در حالی که سعی می کند خواهرش را از چنگال فاهای آزاد کند، از شهر دیستوپیایی عبور می کند و با مردی مرموز آشنا می شود که نمی تواند گذشته خود را به یاد بیاورد...