آندریکا و ماریکا کودکانی هستند که یک دانه جادویی به عنوان هدیه دریافت می کنند که باید شادی و فراوانی را برای مردم به ارمغان آورد. اما جادوگر شیطان صفت کارا مور سوژه های خود را می فرستد تا گیاه شگفت انگیز را نابود کنند...
دیوید وایزمن یازده ساله دیوانه کریکت است و در آن خوب نیست. او تمام وسایل آن را دارد اما هیچ مهارتی ندارد. وقتی یک خانواده جامائیکایی به خانه همسایگی آنها نقل مکان می کنند و یک تور کریکت در باغ پشتی می سازند، دیوید در بهشت هفتم قرار می گیرد ...
روگرت ها در یک ماجراجویی مهیج درگیر شده اند و توسط تورنبریز مورد کمک قرار می گیرند. تورنبریز ها یک خانواده هستند که دور دنیا برای ساخت مستندهای طبیعت سفر می کنند و ...
جرد، پس از دو سال تبلیغ مذهبی، با بازگشت به خانه با مشکلات متعددی روبهرو میشود؛ از جمله جدایی دوست دختر، از دست دادن شغل و عدم پذیرش در دانشگاه. این اتفاقات باعث میشود او در ارزش زندگی بر اساس اصول مذهبی خود تردید کند.
وقتی مادر میسا 10 ساله می میرد، دنیای او به هم می ریزد. در حالی که تابستان را با مادربزرگش در جنگل های لاپلند می گذراند، با گرگ خود دوست می شود. با این حال، شکارچیان به دنبال دوست جدید او هستند...
دربزرگ آرتور مدتهاست گم شده. آرتور به دنبال اوست و از روی علائم به جا مانده متوجه می شود که او در سرزمین مینی مویهاست. مینی مویها (The Invisibles) موجودات کوچکی هستند که با ذره بین هم دیده نمی شوند……
استیچ به ماجراجوییهای خود ادامه میدهد وقتی متوجه میشود که خانوادهی بیگانهای که هرگز نمیدانست او دارد، اکنون در هاوایی هستند و توسط نیروهای کهکشانی تعقیب می شوند ...
داستان به سال ۱۹۴۴ یعنی ۵ سال پس از شروع جنگ جهانی دوم بازمیگردد. جایی که یک کبوتر جوان به نام بیباک در آرزوی تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ است. در همین حین او خبردار میشود که سرویس رویال کبوترهای خانگی در حال استخدام نیرو است. گروهی که به سادگی هر کبوتری نمیتواند عضو آن شود و
یک دختر نوجوان متقاعد شده است که شهر زادگاهش حول او می چرخد تا اینکه خانواده اش وسایل خود را جمع کرده و به حومه شهر نقل مکان می کنند، جایی که او خود را در رقابت برای جلب توجه می بیند...