به گفته الکساندر، تراژدی + زمان + نیازی مبرم برای پر کردن خلاء قلب = کمدی. این کمدین خودخوانده «از لحاظ عاطفی شکسته و بی سر و صدا» را تماشا کنید که نمایش حاشیهای خود را برای آخرین بار اجرا میکند ...
سالویو میخواهد پیتزافروشیاش را که از نظر اقتصادی متزلزل است نجات دهد. لیلو می خواهد مزرعه خانوادگی خود را نجات دهد. این دو برادر وقتی پدرشان فوت می کند باید با هم همکاری کنند ...
با یک شغل پیشرفته و هیجان انگیز در رادیو و عشق زندگی اش در کنارش، رین ویلکینز احساس میکند که آماده است تا جهان را به تسخیر خود درآورد. با این حال، یک تغییر غیرمنتظره در طول فصل تعطیلات زندگی او را بهم میزند . اکنون او باید ارزش واقعی عشق را یاد بگیرد...
این قسمت تحولات خانواده گارسیا لویولا را با نزدیک شدن به کریسمس دنبال میکند، از جمله بچهها در حال شکستن مجسمهی جشن تولد و جدایی خواهر و برادر بزرگتر از عشقشان ....
لوپین سوم با خواهران کیسوگی به رقابت میپردازد تا یک مجموعه سه تکه نقاشی را که یکبار متعلق به پدرشان بوده و کلید یک راز بیپاسخ است را دزدیده و برای خود به دست آورد...
عشق بین یک رقصنده میانسال و یک الکلی در حال بهبودی زمانی مورد آزمایش قرار میگیرد که آنها در یک باشگاه گیر افتادهاند و باید برای بقا با مردگان مبارزه کنند...
دنی هال، جوان ۲۰ سالهای است که در خانه زندگی میکند و به مادر و دوستش بیاحترامی میکند. یک شب او با دوستش برای بررسی بشکههای سبز عجیب در کنار خانه خود بیرون میرود و به سرعت به یک هیولای قاتل خرچنگی تبدیل میشود که عاشق کریسمس است...
کووید-۱۹ در سراسر جهان بیداد می کند. جوری، یک دختر جوان ۲۵ ساله، تمام فعالیتهای اجتماعی خود را متوقف کرده و فقط در خانه میماند. مادرش، یونگ-شیم، با مشکلاتی در این فصل سخت درگیر است، اما همچنان رستوران خود را اداره میکند. یک روز، یونگ-شیم برای مراقبت از مادر مریضش خانه را ترک میکند و جوری به طور غیرمنتظره مسئولیت رستوران را به عهده میگیرد...
کمدین مِی مارتین درباره یک جهانی حرف میزند که از مسیر خارج شده است. مِی مارتین در این بین به یک ارتباط افسانهای با یک گوزن ماهیت نابینایی و طیف جنسیتی در داستان "زیبا و هیولا" اشاره میکند...
«دیو» و «آرون» اجرای یک برنامه تلوزیونی پرطرفدار را بر عهده دارند و در آن با افراد مشهور مصاحبه می کنند. وقتی که می فهمند که رهبر کره ی شمالی یکی از طرفداران برنامه آن هاست، تصمیم می گیرند یک مصاحبه با او ترتیب دهند. اما در این بین CIA آن ها را احضار کرده و از آن ها می خواهد که او را به قتل برسانند…