فیلم داستانی فانتزی در مورد ورود آئین بودا به چین است. وقتی "الهه شادی"، "راهب طول عمر" را از بهشت بیرون می اندازد، "شاه میمون" در قالب "جوکر" به زندگی بازمی گردد. او زمان خود را صرف تعقیب دو زن حسود می کند و...
وقتی چهار زن در نهایت به سفر جاده ای که در دبیرستان برنامه ریزی کرده بودند می روند، هیچ ایده ای از چیزهایی که گاهی اوقات به معنای واقعی کلمه با آنها برخورد خواهند کرد، ندارند...
مورگان زندگی خود را از طریق داستانهای صمیمی درباره تربیتش در شهر کوچکی در تنسی، تقریباً 20 سال ازدواج، چالشهای تربیت سه فرزندش و اولین تجربهاش به عنوان مادربزرگ به نمایش میگذارد...
کریسمس حس می شود، جی تلاش می کند تا از مرگ یک ستاره فیلم جلوگیری کند. با این حال، هر چه جی و دوستانش بیشتر با زمان درگیر شوند، کریسمس مرگبارتر می شود...
باشگاه هکرهای سفید پوست "بهترین جهان" و هکر نابغه هِکس با هکرهای سیاهپوست که بزرگترین صرافی ارزهای دیجیتال در کره جنوبی را هک می کنند، یک رویارویی اجتناب ناپذیر دارند....
به گفته الکساندر، تراژدی + زمان + نیازی مبرم برای پر کردن خلاء قلب = کمدی. این کمدین خودخوانده «از لحاظ عاطفی شکسته و بی سر و صدا» را تماشا کنید که نمایش حاشیهای خود را برای آخرین بار اجرا میکند ...
سالویو میخواهد پیتزافروشیاش را که از نظر اقتصادی متزلزل است نجات دهد. لیلو می خواهد مزرعه خانوادگی خود را نجات دهد. این دو برادر وقتی پدرشان فوت می کند باید با هم همکاری کنند ...
با یک شغل پیشرفته و هیجان انگیز در رادیو و عشق زندگی اش در کنارش، رین ویلکینز احساس میکند که آماده است تا جهان را به تسخیر خود درآورد. با این حال، یک تغییر غیرمنتظره در طول فصل تعطیلات زندگی او را بهم میزند . اکنون او باید ارزش واقعی عشق را یاد بگیرد...
این قسمت تحولات خانواده گارسیا لویولا را با نزدیک شدن به کریسمس دنبال میکند، از جمله بچهها در حال شکستن مجسمهی جشن تولد و جدایی خواهر و برادر بزرگتر از عشقشان ....
لوپین سوم با خواهران کیسوگی به رقابت میپردازد تا یک مجموعه سه تکه نقاشی را که یکبار متعلق به پدرشان بوده و کلید یک راز بیپاسخ است را دزدیده و برای خود به دست آورد...
عشق بین یک رقصنده میانسال و یک الکلی در حال بهبودی زمانی مورد آزمایش قرار میگیرد که آنها در یک باشگاه گیر افتادهاند و باید برای بقا با مردگان مبارزه کنند...
دنی هال، جوان ۲۰ سالهای است که در خانه زندگی میکند و به مادر و دوستش بیاحترامی میکند. یک شب او با دوستش برای بررسی بشکههای سبز عجیب در کنار خانه خود بیرون میرود و به سرعت به یک هیولای قاتل خرچنگی تبدیل میشود که عاشق کریسمس است...