یک خانواده، که در خانهی خود در تپههای هالیوود گیر افتادهاند، برای بقا میجنگند در حالی که بین یک آتشسوزی مهیب جنگلی و دستهای از کایوتهای (گرگهای دشتی) وحشی گرفتار شدهاند.
ماتئو، مجرمی در حصر خانگی و کارمند پارکینگی در بوئنوس آیرس، نقشهی فرار دارد. با ورود لارا و به دنبال آن، هجوم یک مرد مسلح، روال عادی او به هم میریزد. این دو نفر شاهد یک قتل میشوند که منجر به یک تعقیب و گریز مرگبار در طبقات پارکینگ میشود و آنها را مجبور میکند برای فرار از این مکان و نجات جان خود، با مجرمان درگیر شوند.
دو کودک یتیم با همکاری یک خانواده متشکل از حیوانات جادویی، دست به دست هم میدهند تا شهر خود را از شر آقای و خانم توییت مقتدر (یا قدرتمند)، که بدخلقترین، بدبوترین و نفرتانگیزترین انسانهای جهان هستند، نجات دهند.
در جریان سفر جادهای گبی و مادربزرگش، خانه عروسکی مورد علاقه گبی به طور غیرمنتظرهای به دست ورا، یک خانم گربهدوست عجیب و غریب، میافتد. گبی برای بازگرداندن گربهها و پس گرفتن خانه عروسکی محبوبش، ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکند تا دیر نشده است.
گروهی از بازدیدکنندگان که برای تماشای ارواح به یک ایستگاه رادیویی متروکه رفتهاند، ناخواسته روحی خفته را بیدار میکنند. آنها در ساختمان به دام افتادهاند و باید پیش از آنکه نیروهای ماوراءالطبیعه جانشان را بگیرند، راه نجاتی پیدا کنند.
پس از اینکه همسرانِ گروهی از مردان متأهل مجذوب و شیفتهی یک سریال دنبالهدار تلویزیونی پخش شده از شبکههای کابلی میشوند، این مردان با یکدیگر همپیمان میشوند.
مستندی یکساعته به بررسی کار و نفوذ جیم داونی، قدیمیترین نویسنده برنامه SNL میپردازد؛ او که واژه طنز "strategery" را برای تمسخر جورج دبلیو بوش ابداع کرد و "بهترین طنزپرداز سیاسی زنده" لقب گرفته است.
پس از آنکه بابا اسمورف به اسارت رازمِل و گارگامل، دو جادوگر بدجنس، درمیآید، اسمورفت برای نجات او، اسمورفها را در مأموریتی به دنیای حقیقی هدایت میکند.
تعطیلات تابستان در ساردینیای ایتالیا و یک سفر جادهای خانوادگی. کلودین که در آستانهٔ ۱۱ سالگی قرار دارد، تصمیم میگیرد در حین سفر، داستان ماجراهایشان را روایت کند، مشروط بر اینکه رائول، برادر ۳ سالهاش، او را آزار ندهد.
زمانی که یک موجود خونخوار و از لحاظ ژنتیکی دستکاری شده، به داخل سیستم لولهکشی یک ساختمان آپارتمانی فرار میکند، یک لولهکش و پسرش که فوبیای شدید میکروب دارد، ناچار میشوند برای نجات جان ساکنان ساختمان، دست به کارهای آلوده بزنند.
در جریان جشنواره آوینیون، بازیگری که در تئاترهای سبک یا خیابانی فعالیت میکند، دختری را که عاشق اوست، متقاعد میسازد که وی نقش «رودریگ» را در نمایش «لوسید» ایفا میکند.
در ماه مه سال ۲۰۲۰، رویارویی میان کلانتر و شهردار شهری کوچک در ادینگتون، واقع در نیومکزیکو، به یک بحران جدی منجر شد. این تقابل به حدی بالا گرفت که ساکنان شهر در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و شکاف عمیقی در جامعه محلی ایجاد شد.
یک مدیر تبلیغاتی که زندگی پرفشاری دارد و از محیط کار و روابط شخصیاش ناراضی است، پس از دیدار با یک شفادهنده، کنترل خود را از دست داده و بیپرده هر آنچه را در ذهنش است بیان میکند.
داستان درباره یک کمدی سیاه است که در آن، یک کارآگاه خصوصی به نام هانی اُدانهیو، مرگهای مرموزی را که به یک کلیسای اسرارآمیز مربوط میشوند، بررسی میکند.