یک تاجر ثروتمند(دلین مکدرموت) به اشتباه فکر میکند که همکار جدیدش (متیو پری) همجنسگرا است ، برای همین از اون میخواد تا مواظب معشوقهاش ( کمپیل نیو) باشد ، ولی "اسکار نواک" که همجنسگرا نیست شدیداً عاشق "امی" (کمپیل نیو) میشود...
دو پسر بچه به نامهای “چاک” و “فلای” به کنار دریا میروند و خواهر کوچک چاک “استلا” را نیز با خود به آنجا میبرند. آنها به شکلی تصادفی سر از آزمایشگاه یک دانشمند حواسپرت درمیآورند. استلا از معجونی که دانشمند ساخته مینوشد و تبدیل به یک ستارۀ دریایی میشود. فلای و چاک نیز برای اینکه به دنبال او بروند از معجون مینوشند. دانشمند به آنها میگوید که اگر ظرف 48 ساعت از معجون پادزهر ننوشند برای همیشه ماهی باقی میمانند…
وقتی که اندرو استرلینگ یک نویسنده موفق شهرنشین، خانه ای برای گذراندن وقت و تفریح خود در نیوانگلند میخرد پس از رفت و آدم های بسیار، پلیس او را با یک سارق اشتباه می گیرد.
"گری" و "سم" برادر و خواهری جدانشدنی هستند که دیگران تصور می کنند آنها در حقیقت عاشق یکدیگر هستند.آنها با هم توافق کرده و تصمیم می گیرند از دنیای خود خارج شده و عشق حقیقی را پیدا کنند...
فیلم داستان یک نویسنده بد شانس به نام "ناتان فیشر" می باشد ، کسی که به بازدید پدر و مادرش در فلوریدا می رود ، اما مادرش آلزایمر دارد و پدرش یک سکته مغزی را تجربه کرده است و ...
"ادی"که زندگی اش را از طریق کار در معدن سنگ ̎آقای اسلیت̎ میگذراند، به دختری ثروتمند به نام"ویلما̎"دل بسته است. همه میپندارند که عقلش را از دست داده، اما او مصمم است به هر قیمت که شده توجه ̎ویلما̎ را جلب کند, ...
تیفانی (دایموند وایت) در یک مهمانی هالویین شرکت میکند، اما سر و کله مادیا (تایلر پری) پیدا میشود و مهمانی را خراب میکند. تیفانی که از این اتفاق ناراحت شده قصد ترساندن مادیا را دارد، اما بزودی در می یابد که خودش توسط ارواح، زامبی ها و موجودات وحشتناک تحت تعقیب است...
یک کمدی سیاه طبق روزهای آخر زندگی"کی. راث بنیو"، هنرمندی خیال پرداز که ادعاهای عجیبی دارد. او یک رویاپرداز بود که ذات خسته کننده و تا حدودی رقت انگیز خود را برای خودش تبدیل به یک اسطوره کرده بود. "بنیو" در روز آخر زندگی اش از بهترین دوستش که یک شاعر سناخته نشده بود خواست تا آخرین ساعت های زندگی اش را برایش خاطره ساز کند، پس دوستش تصمیم گرفت او را با کالسکه دور تا دور شهر بچرخاند و...
یک دبیر فیلمنامه نویسی مردی را پیدا می کند که می تواند هزینه پروژه هایش را پرداخت کند، اما طولی نمی کشد که متوجه می شود تهیه کننده یک مامور مخفی FBI می باشد که در حال کار بر روی یک پرونده سری اوباش است...
هنگامی که دشمنان ''بوریس''، ''ناتاشا'' و رهبر ''بی باک'' به دنیای واقعی با یک طرح نابکارانه فرار کردند، ''راکی'' و ''بول وینکل'' همین کار را انجام داده و با یک مامور جوان اف بی آی همراه می شوند تا آن سه را متوقف کنند.
"زنرال رنسر" دنیا را بوسیله موشکی که در یک پایگاه سری مخفی کرده تهدید به نابودی می کند.اما برای رسیدن به هدفش او به یک تراشه کامیپوتری که توسط پروفسور "یوکرینسکی" اختراع شده احتیاج دارد.مامور ویژه "دیک استیل" مامور رسیدگی به این پرونده می شود و برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع با "ورونیک" دختر "یوکرینسکی" همکاری می کند...
ماز جبرانی که به تازگی کتاب "من تروریست نیستم اما یک بار نقش آن را در تلویزیون بازی کردم" را منتشر کرده در این استندآپ کمدی به روی صحنه میآید و با طرح بازخوردهای جالب کتابش از سیاست، فوتبال، مسائل اجتماعی و فرزندانش صحبت میکند...