مجموعه ای از بدترین ظالمان و خلافکاران تاریخ گرد هم آمده اند و نقشه ای برای به راه انداختن یک جنگ و از بین مردن میلیون ها نفر طراحی کرده اند. مردی باید قبل از این که دیر شود این نقشه را متوقف کند...
تاد بری، کمدین استندآپ، با شوخطبعی خشک و بیحسوحال، موارد اورژانسی پیامکی، سلیقه هیتلر در مورد شراب، صابونهای گرانقیمت، پیتزای ارزان و خیلی چیزهای دیگر را کالبدشکافی میکند.
باب ساگت در نمایش ویژه یک ساعته خود که شامل داستانها و آهنگها میشود، خود را به عنوان آخرین پدر تلویزیونی که تماشاگران میتوانند به او اعتماد کنند معرفی میکند.
در یک تعطیلات خانوادگی در ساحل، سم با تس آشنا می شود، که اسرار خود را با خود حمل می کند و به او نشان می دهد که چگونه لحظه حال می تواند بر خاطرات و اضطراب در مورد آنچه هنوز در راه است پیروز شود...
در آینده ای دور، بشریت توانایی خود را برای تولید مثل را از دست داده است. یک هیئت اعزامی به یک شهر زیرزمینی فرستاده می شود که در آن انسان نماهای مصنوعی هنوز بارور هستند...
در آیندهای نزدیک، آب آشامیدنی مسموم شده و بازماندگان به سرطان مبتلا و به "مهتابی" و شیمیدرمانی وابستهاند. کسانی که به این موارد دسترسی پیدا نکنند به "رقصندگان سرطانی" تبدیل میشوند. زنده ماندن و مرگ هر دو رنجآورند.
دو نفر رانده شده، یک جذامی قبطی و شاگرد یتیمش، برای اولین بار مستعمره جذامیان خود را ترک می کنند و برای جستجوی آنچه از خانواده هایشان باقی مانده است، سفری را در سراسر مصر آغاز می کنند...
در آینده، بیشتر زمین توسط آب پوشانده می شود و تنها زمین توسط یک جنگ سالار و ارتش کوسه های او کنترل می شود. انسان ها به عنوان غذا برای کوسه ها نگهداری می شوند تا اینکه دو دوست جان خود را به خطر می اندازند تا علیه اسیر کننده و لژیون کوسه های او قیام کنند...
جوسلین یک تاجر موفق، اما خودخواه و زن ستیز است. او سعی می کند یک زن جوان زیبا را با تظاهر به معلولیت اغوا کند تا اینکه او را به خواهر ویلچری اش معرفی می کند...
چه می شود اگر یک مرد معمولی، یک معلم صادق و اصولی، رئیس جمهور شود؟ آیا او میتواند در دنیای سیاست دوام آورد، بر همه موانع و فساد غلبه و با همه مخالفان سیاسی خود مقابله کند؟...
ماری، اوایل دهه سی، از دوست پسرش جولیان پیشنهاد ازدواج می گیرد. غرق، او راه صادقانه را دنبال می کند: او باید در مورد آن فکر کند. در حومه شهر، او سعی می کند ذهن خود را پاک کند، اما با "مردم فکری" مواجه می شود، موجوداتی که به نظر می رسد همه درک روشنی از بهترین چیز برای ماری دارند.
لنز طرحی از کروزبرگ است: بامزه، جذاب، تخیلی و ناتوان در تصمیم گیری. وقتی او و ایرا زوج می شوند، آن دو تابستان بی دغدغه را با هم می گذرانند - تا اینکه ایرا به لنز روشن می کند که او بچه می خواهد...